قوچعلی راج
قو چعلی راج در سال ۱۳۰۵خورشیدی در محله پشت بازار خرم آباددیده به جهان گشود .وی در سن ۱۰سالگی پدر و در سن ۱۲سالگی مادرش را از دست داد.در سال ۱۳۱۷خورشیدی کمانچه را با استعداد خدادادی که در وجودش نهفته بود بدون استاد شروع کرد و پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی نمود .
برای امرار معاش نزد نجاری رفت و هنر نجاری را به خوبی یاد گرفت وخدا را شکر روزگار بر وفق مرادش بود زیرا هنر زرگری را هم پیش استادی در بروجرد یاد گرفت -اما در کنار اینها هیچگاه از هنر موسیقی خود دور نبود و همچنان به کار خود ادامه داد تا اینکه در جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۰ خورشیدی کشورمان ایران محل تاخت وتاز اتباع بیگانه شد وبه اشغال در آمدکه ایشان در حدفاصل استان لرستان و خوزستان در اندیمشک در کنار خارجی ها مشغول به کا رشد و زبان خارجی را هم تا حدودی فرا گرفت یکی از دوستان خارجیش به استعداد درونی او پی می برد وبه او پیشنهاد میدهد که همراه او به خارج از کشور برود که علیرغم میل باطنی به خاطر سرپرستی خانواده اش از تصمیم خود منصرف وبه زادگاهش باز میگردد.
در دوره او در لرستان کمانچه نوازان مطرحی مانند استاد علیرضا حسین خانی -استاد پیرولی کریمی – استاد همت علی سالم و… بودند که نوای کمانچه آنها شهره خاص وعام بود .استادان علیرضا حسین خانی – پیرولی کریمی – همت علی سالم – قورچعلی راج وقتی دست به کمانچه میبردند هر شنونده و بیننده ای را جذب هنر خویش می کردند .
در سن ۲۵سالگی به تهران رفتند تا هنر خودرا به همگان نشان دهند –ایشان مانند بسیاری از هنرمندان این دیار استوار بر استعداد خویش است .وی کمانچه ۳سیم را به زیبایی می نوازد و در نواختن دستگاههای موسیقی زبر دست و در ذوق آهنگسازی چندین کار دلنشین دارد که میتوان به ترانه زیبای (شیرین شیرینم وخدا)اشاره کرد که بسیار احساسی و شنیدنیست.
در سال ۱۳۳۱به نقل از خود استاد اولین گروهی بودن که وارد رادیو بی سیم که متعلق به ستاد لشکر ۸خرم آباد بود به همراه استاد پیرولی کریمی شدند.در ۴آبان ۱۳۳۱رادیو بی سیم خرم آباد افتتاح وبرنامه ای طبق گفته استاد (اینجا قلعه فلک الافلاک است) هرشب مردم نوای ساز را می شنیدند.
هنر بی همتای استاد قورچعلی راج در اینست که وقتی ساز کمانچه را به دست می گرفت آنچنان با احساس و قدرت می نواخت که انسان را به تفکر فرو می برد وچنان در این تفکر غرق میشدی که گویی هیچ غمی و غصه ای وجود ندارد – وقتی قطعات ضربی را با آن پیچیدگی در ریتم و تغییر پوزیسیونها وگردش ملودی وتغییر مقامها را با استادی و چیره دستی تمام می نواخت باید در برابر هنر بی همتای او سر تعظیم فرود آورد ودستان پر مهر اورا بوسید.
ایشان آثار زیبایی در کمانچه نوازی دارد که همه آنها به صورت بداهه نوازی و در همان لحظه نوازندگی خلق شده واین نشان از مسلط بودن ایشان به موسیقی لری ومقامی میباشد.
استاد علی اکبر شکارچی ردیف دان و نوازنده کمانچه در مورد استاد قورچعلی راج چنین می گوید:قورچعلی راج یکی از نوازندگان موسیقی نسل گذشته است که در دوران خودش از درخشندگی و شهرت بسیاری برخوردار بوده است.
در نوازندگی اش درخشش کلامها و بی پروایی ها به چشم می خورد وچیرگی بر ملودیهای لرستان محسوس است به طوریکه تمام پایه های موسیقی لرستان را به همان سبک بنیادی موسیقی لرستان نگهداری کرده است.
استاد قورچعلی راج بهترین دوران زندگی خود را به خاطر موسیقی در زندان گذراند وشاید اگر آن اتفاق پیش نمی آمد شاید امروز چنینن گمنام و فراموش نشده بود ولی ایشان جدا از نوازندگی کمانچه اخلاقی نیکو دارد و تمام خصوصیات یک انسان بزرگ را با خود دارد -ایشان حتی در زندان هم که بود از موسیقی و هنر خود دور نبود خون پاکی که در وجودش بود به جوشش درآمد و برای آن دسته از زندانیانی که قادر به پرداخت دیه نبودند جشن گلریزان با هنر خویش برگزار میکرد و حتی آنهاییکه به حبس ابد محکوم شده بودن و قادر به تامین معاش خانواده نبودند را حمایت میکرد از طریق هنر موسیقی خویش- پس چنین شخصیتی با ۸۱سال سن تنها یادگار عصر طلایی کمانچه لرستان در شهرستان اندیمشک این روزها نیازمند توجه ما هنرمندان ایران زمین و مردمان هنر دوست لرستان است –ایشان در شهرستان اندیمشک سالها با آبرو و عزت زندگی کرده اند و در شادی ها و غم های ما شریک بوده است.
مقصد اندیمشک بود. در داخل ماشین با خود می اندیشیدم که از کجا آغاز کنم؟ چه بپرسم؟ مسیر را که به سوی اندیمشک می رفتیم، در فکر بودم مسیر مصاحبه را به چه سویی هدایت کنم؟ چندین و چند سؤال بی جواب در ذهن داشتم که چون خوره ذهنم را می خورد! من از امروزی ها بودم و او از دیروزی ها. من دیروز را ندیده بودم؛ اما او امروز را هم دیده بود. قلم و دفتر را داخل کیفم گذاشتم و کیف را بین پاهایم قرار دادم. چشمانم را بستم و به نوای علیدوستی با آوای گرم زنده یاد «رضا سقایی» که راننده گذاشته بود، گوش دادم…
به اندیمشک رسیدم و خود را در منزل ایشان یافتم. در نگاه نخست، چین های پیشانیاش توجه ام را جلب نمود. در چشمانش ناگفته های بسیاری برداشت می شد. او اینک 84 بهار و خزان را دیده بود که هر فصلش سرشار از خاطرات تلخ و شیرین بود. دقایقی بیش نگذشته بود که پرسید: از خرم آباد چه خبر؟ آب و هوایش هنوز هم خوش است؟ این جمله آغازی شد برای اینکه گفتگو گرم شود. آرام آرام مصاحبه را بهسوی موسیقی لرستان و هنری که تخصصاش بود هدایت نمودم. آنچه در ادامه میآید، متن این گفتگوی منتشر نشده با شادروان استاد راج است. هم چنین بیوگرافی، کارنامه و فعالیت های سایر پیشکسوتان و هنرمندان و آثار موسیقی لرستان در کتاب خُنیاگران زاگرسی تألیف نگارنده موجود می باشد.
* برای پیشسخن و جهت آشنایی بیشتر خود را معرفی نمائید؟
قورچعلی راج هستم؛ زاده ی 1305 در شهر خرم آباد. از کودکی تا نوجوانی و جوانی در آنجا زندگی کرده ام.
* موسیقی از چه زمانی بخشی از زندگیتان شد؟
بچه بودم که به موسیقی روی آوردم. طنین کمانچه بسیار لذت بخش بود و آرزو می کردم بتوانم یک آهنگ بسیار ابتدایی بنوازم. هر طور که بود کمانچه ای تهیه نمودم و سر و صدا کردن را آغاز نمودم.
* بدون استاد نواختن را آغاز نمودید؟ در ادامهی فراگیری و آموزش، از شخص خاصی در یادگیری فنون کمانچهکِشی کمک گرفتید؟
در مدت زمانی که به یادگیری موسیقی می پرداختم، هیچگونه استاد و راهنمایی نداشتم؛ مشکلات را تنها با پشتکار و تلاش خود از میان برداشتم. آنقدر تمرین داشتم که بتوانم خود بیاموزم. بسیار زحمت و سختی در یادگیریام وجود داشت؛ اما به هر طریق که بود پس از سالها بر مشکلات چیرگی یافتم.
* با پشتکار سد مشکلات را پشت سر گذاشتید. برای پرده گیری و تغییر کوک یادگیری شما به چه گونه ای بود؟
آهنگ ها و مقامهای لُری در گوشم بودند. برخی از کوک ها را نیز از نوازندگان ویلون و کمانچه که آثارشان در رادیو یا به صورت صفحهی گِرامافون موجود بود و پخش می شد، فرا گرفتم و روی کمانچه اجرا می کردم.
* با گذشت زمان مقام های موسیقیائی لری را فرا می گیرید و با توجه به هوش و استعداد سرشاری که در این زمینه از خود نشان می دهید، به حدی از نوازندگی دست می یابید و به پختگی می رسید که در بین دیگر نوازندگان آن دوران جایگاهی به دست می آورید. پس از آن چگونه رسماً به جرگه ی هنرمندان می پیوندید؟
در شهر، هنرمندان زیادی وجود نداشت. چند نفر انگشتشمار بودند که به اجرا می پرداختند. در بین ایشان من نیز به عنوان کمانچه نواز مطرح شدم و در کنار خواننده های خرم آباد، نوازندگی می کردم. در اواخر دهه ی 20 تا نزدیک به اواخر 40 در بیسیم خرم آباد به همراهی دیگر هنرمندان برنامه اجرا می کردیم.
* منظور شما روزهای یکشنبه است که در ساعت 20 به مدت یکساعت در بیسیمی که متعلق به ارتش و واقع در قلعه ی فلک الافلاک بود، برنامه داشتید؟
بله؛ از ارتش موافقت گرفته بودند که یک ساعت از هر هفته را به موسیقی لُری اختصاص دهند و موجبات شادی شهروندان را فراهم سازد.
* از شما به عنوان هنرمندان نسل اول موسیقی لری یاد میشود. نام شما در کنار دیگر اساتید موسیقی محلّی لرستان چون روانشادان علیخان شفاهی، رحمان نوازنده، شاه حسن بنیادیان، علیرضا حسینخانی، پیرولی کریمی، جهان محمد رضوان و شنبه محترمی، زمان آردیش و… قرار میگیرد. شیوه های نوازندگی این بزرگان برخواسته از چیست که پس از دهه ها، هنوز موسیقی لرستان با نام ایشان گره خورده است و در چکاد هنر این دیار قرار دارند؟
هنرمندان دیروز اگر موسیقی مینواختند، سیاست در آن جایی نداشت. آنچه مینواختند بر پایه ی عشق بود و احساس. پول نیز در نوازندگی جایی نداشت. ابتدا خود لذت میبردند و از آن جهت دیگران هم لذت میبردند. امروز نوازندگان موقعیت و مقام و پول را بر نوازندگی ارجح میدانند. نوازندگی وسیل های شده است برای به دست آوردن موقعیت و نفوذ در جاهای مختلف!
* زندگی جنابعالی را به دو بخش تقسیم نموده ام. ابتدا بخش پیش از آن پیش آمد ناگوار که با زنده نام پیرولی کریمی داشتید و بخش دوم ماجراهای پس از آن. در واقع بخش دوم زندگی شما را میتوان کمرنگ شدن شما در عرصه ی موسیقی دانست. خود با این گفته موافق هستید؟
آن اتفاقات تأثیرات مختلفی بر من گذاشت. زندگی ام را دست خوش قرار داد و پس از مشکلاتی که بر سر راهم قرار داد، باعث گردید خرم آباد را ترک گویم و برای ادامه زندگی به اندیمشک نقل مکان نمایم.
* اجراهایی که با جاویدنامان بانو ناشناس، ماشااله سبزواری و نصرت الله رضایی داشته اید، اوج فعالیت شما محسوب میشود. چه خاطراتی از آن روزگار دارید؟ چرا ترانه ی «نونِم یَه کُرِه کیَه» با سروده ی دکتر علی اصغر مجیدی در آن روزگار بسیار علاقمند پیدا نمود؟
هر کدام از آن روزها پر از خاطره است. صدای بانو ناشناس ویژگی خود را داشت و صدای سبزواری گرمای خود را. مرحوم رضایی «نونِم یَه کُرِه کیَه» را با تمام احساس خواند. من نیز با تمام احساس و ظرافت، او را همراهی نمودم. نتیجه آن شد که پس از دهه های متمادی هنوز در بین مردم زمزمه میشود.
* از ویژگیهای نوازندگی شما، اصالت در شیوه ی نوازندگی است. بارزهای که فقط در بین شما نسلاولی ها مشهود بوده و آن را حفظ کرده و به آن پایبند هستید. چرا شما بر این اصالت ها تأکید دارید؟
نباید ارکان اصلی موسیقی را با حرکات غیراصلی سوزاند. اگر دوستان اهل هنر می دانستند که چگونه و با چه زحماتی گذشتگان این موسیقی را حفظ کرده اند، امروزه از یکسِری حرکات غیرلازم خودداری میکردند. چرا که این حرکات، موسیقی اصیل لری را از اصالتی که دارد، دورتر میکند.
* شما که امروز در 84 سالگی بسر میبرید و آخرین بازماندهی کمانچه نوازی نسل اول لرستان هستید، چگونه روزگار میگذرانید؟
کنار خانواده در شهر اندیمشک زندگی میکنم و به تربیت شاگردانی در زمینه ی نوازندگی کمانچه پرداخته ام که هر یک برای خود به تبحر رسیده اند.
نگارنده: [زندهیاد استاد قورچعلی راج در تاریخ 2/10/1392 خورشیدی و مصادف با اربعین، در سن 87 سالگی دیده از جهان فروبست. پیکر این هنرمند بزرگ در بهشت زهرای شهر اندیمشک مدفون است.]
منتشر شده در نشریه ” جامعه و اقتصاد ” شماره ۴جدید (دی1392) منبع : مصاحبه امین ماسوری