اتابکان لر کوچک
اتابکان لر کوچک، نام سلسلهای که بین سالهای ۵۸۰ تا ۱۰۰۶ه.ق) در لرستان و بخشهایی از استانهای ایلام و همدان و خوزستان و مرکزی و کرمانشاه (ناحیه لر کوچک) فرمانروایی میکردهاند. پایتخت این دودمان شهر شاپورخواست (خرمآباد کنونی) و مقر فرماندهی شان قلعه فلکالافلاک بود. اتابکان لر کوچک در کنار اتابکان لر بزرگ اولین سلسلههای لرتبار ایرانی پس از حملهٔ اعراب بودند که در پی بازگرداندن شکوه ایران پیش از حمله و ویرانیهای اعراب، حکومتشان را بنا کردند.
فرمانروایان این دودمان از فرزندان شجاعالدینخورشید، بنیانگذار فرمانروایی لر کوچک بودهاند و واپسین فرمانروای لر کوچک شاه وردی خان به دست شاه عباس یکم صفوی شکست خورد و فراری شد و دودمان اتابکان لر دست نشانده حکومت مرکزی صفویان شده و عنوان والیان لرستان را به دست آوردند.
شجاع الدین خورشید دومین حاکم ایرانی پس از حمله اعراب و فروپاشی شاهنشاهی ایران است که برای خود از عنوان شاهنشاه استفاده کرد؛ نخستین نفر، عضدالدوله دیلمی بود. هماکنون آرامگاه او در جنوب شهر خرمآباد در منطقه گوشه شینشا قرار دارد.
گستره فرمانروایی
خاندانهای لر کوچک مردمانی بودند از کردان آسیای صغیر و لران ایرانی که در حدود بین عراق عجم و عراق عرب ییلاق و قشلاق میکردند و خراج خود را به دیوان بغداد میدادند. سرزمین لرستان به دو بخش لر کوچک و لر بزرگ تقسیم میشود. در کتاب تاریخ مغول در صفحه ۴۴۲ و در کتاب مجملالتواریخ گلستانه در صفحه ۲۰۴ به این شرح در خصوص سرزمینهای لر کوچک و بزرگ آمدهاست:
لر کوچک همان است که حالیه هم آن را لرستان میگوییم و غرض از این قسمت اخیر که در آن ایام لر کوچک خواند میشده بیشتر ناحیه فیلی یعنی اطراف خرمآباد و اراضی پشت کوه بودهاست. مراد از لر کوچک، ایلات لرستان، ایلام، بخشی از کرمانشاه و همدان و شمال شرقی عراق حالیه (شامل طوایف لک و فیلی) و مراد از لر بزرگ، ایلات بختیاری، ممسنی و کهگیلویه دانسته شدهاست یعنی به خلاف تقسیم فوق.
رضاقلیخان هدایت، در مورد جغرافیای لر کوچک مینویسد: سخن مخفی نماند که لر کوچک که در خرمآباد و خاوه و الشتر و صدمره و یدمن سکنی دارند جمعی بودهاند و هستند و عرض ولایت ایشان بر جنوب عراق واقع است از طرفی به همدان و قلمرو علیشکر بهارلوی ترکمان و طرفی بالکان خوزستان متصل است، و طول آن ولایت از قصبه بروجرد الی بغداد و سایر محال تخمینأ یکصد فرسخ است.
پیدایش اتابکان لرستان
در واپسین سالهای حکومت سلجوقیان عراق عجم بر نیمه غربی ایرانی، شجاع الدین خورشید از امرای ارتش سلاجقه که در لرستان در خدمت حسام الدین شوهلی بود، با استفاده از ضعف و فترت دودمان سلجوقی دست به تشکیل حکومت زد و حکومتی مستقل از سلاجقه و خوارزمشاهیان بنیان نهاد.
خلفای عباسی هرگز حاضر به رسمیت شناختن فرمانروایان این دودمان نشدند و به این ترتیب در بحبوحه حمله مغول به ایران، لرستان دارای حکومتی مستقل بود که از موج اول و دوم حملات مغول مصون ماند. در فاصله زمانی بین موج دوم تا موج سوم حملات مغول، جلالالدین خوارزمشاه که از هند برگشته بود، در لرستان به استراحت و تجدید قوا پرداخت اما چون خلیفه عباسی برای نابودی او و اتابکان لرستان سپاهی اعزام کرده بود، از لرستان خارج شد و به سوی آذربایجان رفت.
موج سوم حمله مغول توسط هولاکو خان شکل گرفت که شاه لرستان، بدرالدین مسعود نسبت به مغولها ابراز اطاعت کرد و هولاکو را در حمله به بغداد و خلع خلیفه همراهی کرد و در فرمانروایی لرستان ابقا شد.
نامگذاری به اتابکان
در کتب تاریخی نوشته شده در عهد مغول آمده که عنوان اتابک برای امرای این سلسله جعلی بوده و آنها مانند سایر اتابکان قلمرو سلاجقه و خوارزمشاهی، وظیفه تربیت شاهزادگان درباری را بر عهده نداشتهاند.
به نظر میرسد آنها برای آنکه صلح را در قلمرو خود برقرار کرده و با همسایگان سلجوقی و خوارزمشاهی خود متحد بمانند از این عنوان استفاده کرده باشند.
مهاجرت به لرستان
حمدالله مستوفی دربارهٔ مهاجرت اقوام غیر لر به لرستان در زمان حکومت اتابکان این گونه میگوید:
تومان لر کوچک ولایتی معتبر است و در ذکر مقام لران و سبب وقوع اسم لری برایشان یاد کرده شدند که درکول مارود بودند چون در آن کول مردم بسیار شدند هرگروهی بموضعی رفتند و ایشان را بدان موضع بازخواندند چنانکه در آن، چنگردی اوتری و هر قبیله از لران که در آن کولی مقام نداشتند لر اصلی نباشند. چنانکه کوشکی، کنبلی، روزبهانی، ساکی، سادلرینی، داودی، عباسی، محمد کماری و گروهی (و) جنک رومی که امرای لر و خلاصه ایشانند از شعبه سلغوری اند.
حمدالله مستوفی همچنین در مورد سایر اقوام که در زمان اتابکان به لرستان مهاجرت کردهاند این گونه میگوید:
و از شعب دیگران این اقوام اند؛ کارندی، جنکردی، فضلی، سنوندی، الانی، کاه کاهی و رجوارکی، دری، ویراوند، و مابکی، داری، آبادکی، ابوالعباسی، علوممائی، کچائی، سلکی، خودکی، بندوئی و جز ایشان منشعب شدند اما قوم ساهی آرسان ارکی بیهی اگر چه زبان لری دارند لر اصلی نیستند و دیگر دیهاء مارود، لر نیستند روستایی اند و این طوایف تا شهور سنه خمسین و خمسمائه هرگز سروری علیحده نداشتهاند و مطیع دارالخلافه بوده در فرمان حکام عراق عجم بودهاند.
امرای لر کوچک
در سال ۵۸۰ ه.ق) یکی از روسای لر کوچک به نام شجاع الدین خورشید طوایف لر کوچک را تحت امر خود درآورد و در قلعه مستحکم مانرود از قلعههای مستحکم لرستان استقرار یافت. پس از او سلسله امرای لر کوچک تا اواسط قرن دهم هجری یعنی تا ایام سلطنت شاه طهماسب اول صفوی باقی بودند و آخرین آنها که نامی از او باقی است شاه رستم بن جهانگیر ملقب به رستم خان است که گفته شدهاست داماد شاه طهماسب بوده و در زمان صفویه به لرستان حکومت داشتهاست.
در لغت نامه دهخدا درمورد اتابکان لرکوچک چنین آمده است : لُر کوچک نامی است تاریخی برای منطقه ای که امروزه لُر نام گرفته است . طوایف لر کوچک قبایلی بودند از کردان آسیای صغیر و لران ایرانی که در حدود بین عراق عجم و عراق عرب ییلاق قشلاق می کردند و خراج خود را به دیوان بغداد می دادند در سال ۵۸۰ ه.ق یکی از رؤسای لر کوچک که شجاع الدین خورشید نام داشت منطقۀ لرستان و ایلام امروزی را تحت امر خود درآورد و بر قلعۀ معتبر مانرود که از قلعه های مستحکم لرستان بود تسلط پیدا کرد . «لغت نامۀ دهخدا – اتابکان لرستان»
مرگ حسام الدین شوهله در سال ۵۷۰ ه.ق « مینورسکی ، تاریخ لُر ۸۲۸ ، ۸۲۶» را باید سرآغاز فعالیتهای شجاع الین خورشید برای کسب موقعیت مستقل سیاسی در لُر کوچک در نظر گرفت .
دوران طولانی فعالیت و سپس حکومت شجاع الدین صرف مراحل مختلف تأسیس ، استقرار و سپس تثبیت حکومت خود در لرکوچک شد . وی در این راه تأیید و حمایت اولیۀ رؤسا و منتقدان منطقۀ تحت ادارۀ خود را بدست آورده بود . او با سازش با طوایف و مردمان آن منطقه که در حملات و یورش های اقوام مختلف تضعیف شده بودند و قرار و پیمان با آنان موجب گردید که مانع جدی در برابر شخصی کردن قدرت و تشکیل حکومت دودمان ایجاد نشود .
نقل است که شجاع الدین به تدبیر و مدارا آن نواحی را بتصرف درآورد . «منتخب التواریخ معینی : ص۵۴» در مرحلۀ بعد وی نیازمند بود که سایر اقوام و خاندان های مهم لر کوچک را به اطاعت درآورد . در اینجا با مقاومت هایی روبرو گردید که اهم مخالفت ها بر دو محور متمرکز بود . یکی رقیب اصلی وی (سرخاب بن عیار) و دیگری رؤسای متنفذ قبایل لُر.
نکتۀ دیگری که باز به بحث یادشده مربوط است ، زمان دقیق و نهایی است که می توان بعنوان تاریخ تأسیس حکومت اتابکان لر کوچک در نظر گرفت . چنین بنظر می رسد که باید فاصلۀ ده ساله میان سال ۵۷۰ تا ۵۸۰ ه.ق را دورۀ تأسیس حکومت بدست شجاع الدین خورشید بشمار آورد . در سال ۵۷۰ ه.ق وی توانست بر اساس توافق رؤسای دودمانهایی که به وی اعلام وفاداری کردند ، در منطقۀ تحت ادارۀ خود که سمت شحنگی در آنجا داشت ، تسلط یابد . سپس برای گسترش سلطه خود بر سایر طوایف و قبایل لرستان و حذف رقبای سیاسی ، یک دورۀ ده ساله را پشت سر گذارد . متأسفانه ابهام و فقدان صراحت منابع تا اندازه ای است که باید با احتیاط کامل در این خصوص بحث کرد . بعنوان مثال برغم آنکه برخی از منابع و مآخذ تاریخ تأسیس حکومت اتابکان لر را سال ۵۷۰ ه.ق ذکر می کنند ، اما مشخص نمی کنند که آیا شجاع الدین در این تاریخ خود را اتابک نامید یا در زمان دیگری دست به اینکار زد . « منتخب التواریخ معینی : ص۵۴»
منابع :
منتخب التواریخ معینی ، منسوب به معین الدین نطنزی ، به اهتمام ژان اوبن ، تهران ۱۳۶۳ شمسی
حمدالله مستوفی ، تاریخ گزیده ، به اهتمام دکتر عبدالحسین نوایی ، تهران ، ۱۳۶۳ شمسی
بدلیسی ، شرف خان ، شرفنامه ، به اهتمام ولادیمیر ولییا منیوف زرنوف ، تهران ، ۱۳۷۷ شمسی
مینورسکی ، ولادیمیر ، رسالۀ لرها و لرستان ترجمۀ سکندر امان اللهی بهاروند و لیلی بختیاری ،تهران ، ۱۳۶۲ شمسی
ساکی ، علیمحمد ، جغرافیای تاریخی و تاریخ لرستان ، خرم آباد ، ۱۳۴۴ شمسی
خلاصه شدۀ مبحث اتابکان لر ، تاریخ جامع ایران ، جلدنهم ، شهرام یوسفی فر
گردآوری و پژوهش : مهدی صبور صادقزاده
اسامی امرای لر کوچک
- شجاع الدین خورشیدبن ابی بکر (۵۸۰–۶۲۱)
- سیف الدین رستم برادرزاده او
- ابوبکربن محمد برادر سیف الدین رستم
- عزالدین گرشاسف بن محمد برادر ابوبکر
- حسام الدین خلیل بن بدربن (شجاع الدین خورشید) تا۶۴۰
- بدرالدین مسعودبن حسام الدین خلیل (۶۴۰–۶۵۸)
- تاج الدین شاه بن حسام الدین خلیل (۶۵۸–۶۷۷)
- فلک الدین حسن و عزالدین حسین دو پسر بدرالدین مسعود (۶۷۷–۶۹۲)
- جمال الدین خضربن تاج الدین شاه (۶۹۲–۶۹۳)
- حسام الدین عمر و صمصام الدین محمود (۶۹۳–۶۹۵)
- عزالدین محمدبن عزالدین حسین (۶۹۵–۷۰۶)
- دولت خاتون زن عزالدین محمد و برادرش عزالدین حسین (۷۰۶–۷۲۰)
- شجاع الدین محمودبن عزالدین حسین (۷۲۰–۷۵۰)
- ملک عزالدین بن شجاع الدین محمود (۷۵۰–۸۰۴)
- سیدی احمدبن عزالدین (۸۰۴–۸۵۱)
- شاه حسین عباسی (۸۱۵–۸۷۳)
- شاه رستم عباسی از ۸۷۳
- اغوربن شاه رستم
- جهانگیربن اغور تا ۹۴۹.
- رستم خان بن جهانگیر از ۹۴۹ تا ۹۷۸ حیات داشتهاست .(تاریخ مغول. تألیف عباس اقبال. صص ۴۴۸–۴۵۲)