زندگی شاد
زندگی شاد ،برای بهره بردن از عمر و داشتن آرامش – برغم وجود همه مشکلات – این چند پیشنهاد را جدی بگیرید. یادتان باشد که هر لحظه از زندگی تان که می گذرد قابلیت بازگشت ندارد و باز یادتان باشد که هنر ما به عنوان انسان این است که می توانیم در عین داشتن مشکلات فراوان، جزیره زندگی مان را بنا کنیم و آسوده اش داریم. قبل از خواندن این پیشنهادها، این باور را در خود ایجاد کنید که شاد بودن حق شماست و شما هم می توانید و باید شاد باشید:
1 – یک لیست از علاقه مندی های خود تهیه کنید و هر کدام را که به انجام می رسانید تیک بزنید. برخی از این تیک ها شاید سال ها طول بکشد ولی ارزشش را دارد. یادتان باشد که نوشتن علاقه مندی ها، باعث تمرکز انرژی و انگیزه بیشتر برای تحقق آنها می شود.
2 – زندگی خیلی ها مانند رانندگی بی مقصد است. شما این طور نباشید. اهداف تان را مشخص کرده و آن ها را یادداشت کنید. این هدف بندی می تواند ماهانه، 5 ساله، 10 ساله و … باشد. نقشه راه تان همیشه جلوی چشم تان باشد. نمی شود صبر کرد تا زندگی خودش برای ما مسیرمان را تعیین کند! باید دست به کار شد و هر چه در توان هست را در جهت عملی ساختن ایده ها و هدف ها به کار بست
3 – برای دیگران زندگی نکنید. مسیر زندگی خود را بنا بر انتظاراتی که دیگران از شما دارند، برنامه ریزی نکنید، فرقی ندارند که منظور از دیگران چه کسانی باشد. در یک پژوهش از سالمندانی که در پایان عمرشان قرار داشتند از حسرت هایشان پرسیدند و اکثرشان در این جمله متفق القول بودند: ای کاش برای دیگران زندگی نمی کردم.
البته که نباید مسیری را نیز انتخاب کنید که سبب صدمه زدن به دیگران شود و این نکته، مرز بین خودخواهی و زندگی برای خود است.
4 – یاد بگیرید که “مسؤولیت صد در صدی” زندگی تان را خودتان بپذیرید. اگر با کسی مشکل دارید، به فکر انداختن تقصیر بر گردن او نباشید. او صد در صد از جانب خودش مقصر است و شما صد در صد از جانب خودتان مسؤول هستید. این را تمرین کنید، آنگاه از غر زدن، فرافکنی و ایفای نقش قربانی رها می شوید و انرژی تان برای مدیریت خودتان متمرکز می شود.
5 – خرچنگ های درون سطل مانع رهایی تان نشوند! خرچنگ ها اگر در یک سطل باشند و یکی از آن ها در حال بیرون رفتن از آن باشد، او را دوباره به داخل می کشند. زمانی که شما نیز نُرم موجود در اطراف تان را می شکنید، از جانب کسانی که دوست تان دارند، عقب کشیده می شوید و این از نظر آنها آن ها یک عکس العمل طبیعی است. وقتی راهی متفاوت را معقولانه انتخاب کردید، اجازه ندهید کلیشه های جامعه و ذهنیت های قبلی خودتان و ترس های اطرافیان مانع از حرکت شما شود. شما که نمی خواهید تا ابد داخل سطل زندگی کنید.
6 – از شکست نترسید. کسانی که از شکست می ترسند، اساساً کار جدیدی را آغاز نمی کنند چون ممکن است شکست بخورند. شکست بخشی از روند تکاملی ماست. از آن استقبال کنید.
تحقیقات متعددی ثابت کرده است که افراد درباره چیزهایی می ترسند که در اغلب مواقع، یا اصلاً اتفاق نمی افتد یا خطر و آسیب به حدی که تصور می شده، نیست.
7 – خود را در معرض افکار منفی، سخنان منفی و آهنگ های غم انگیز قرار ندهید. دانشمندان ثابت کرده اند حرف می تواند حتی روی روندهای بدنی هم اثرگذار باشد.
8 – چیز هایی که نمی توانید تغییر دهید را رها کنید ( حتی فکرتان را هم مشغول شان نکنید؛ خب نمی شود دیگر!). انرژی و زمان خود را بر اصلاح و تغییر آن چه می توانید تغییر دهید متمرکز کنید، نه چیز هایی که کاری از دستتان بر نمی آید! گاهی وقت ها بی خیالی ، عین خردمندی است.
9 – از بدن خود محافظت کنید. آب به اندازه کافی بنوشید، غذای سالم بخورید، خواب شبانه کافی و با کیفیت داشته باشید و ورزش را نیز فراموش نکنید. هر کدام از ما فقط یک بدن داریم.
10 – از ذهن خود محافظت کنید. بیشتر کتاب بخواهید. همان طور که اجازه نمی دهید هر اطلاعاتی وارد رایانه تان شود و آن را ویروسی کنید، اجازه ندهید اطلاعات ویروسی هم وارد مغزتان شود. مثلاً چه نیازی هست حتماً صحنه خشونت باری را در یک رسانه ببینید و فکر و روح تان به هم بریزد؟ از 40 سالگی به بعد هم حل کردن جدول یادتان نرود تا مغز آمادگی اش را حفظ کند.
11 – زندگی های بسیاری در “حسرت گذشته” و “نگرانی آینده” تباه شده است. برای آینده برنامه ریزی کنید ولی تمرنی کنید که در “حال” و “لحظه اکنون” زندگی کنید. “زندگی واقعی” شما درست در “همین ثانیه” ای که در آن هستید جریان دارد.
12 – به کودک درون تان اجازه دهید به زندگی اش ادامه دهد. پدر، مادر، دانشجو، مدیرعامل، کارمند و کاسب شدن، دلیل های موجهی برای یک زندگی عصا قورت داده و خشک نیستند.
13 – با ترس های خود رو به رو شوید. یا آنها را به رسمیت بشناسید یا از بین ببرید. تکلیف تان را با آنها مشخص کنید. هیچ اشکالی ندارد آدم ها از بعضی چیزها بترسند. فقط حواس تان باشد اکثر ترس ها غیر واقعی اند و خطری برای تان ندارند. مثلاً حرف زدن در جمع، خیلی ها را می ترساند اما واقعیت این است که حرف زدن در جمع، تا حالا کسی را نکشته و حتی مجروح هم نکرده و آسیب روحی هم نرسانده است! هر چه بیشتر ترس هایتان را بشناسید و بکوشید یکی یکی از بین شان ببرید، زندگی زیباتر و رهاتری خواهید داشت.
14 – بکوشید چیزهای تازه یاد بگیرید. در دوره های آموزشی شرکت کنید. به ویژه وقتی سن تان بالا می رود، در دوره های آموزشی که به زندگی و کارتان مرتبط نمی شوند شرکت کنید تا مغزتان به چالش کشیده شود و شادابی اش حفظ شود. مثلاً حتی اگر نمی خواهید کافی شاپ بزنید، به یک دوره چند روزه آموزش کافی شاپ بروید. مغز با ورودی های غیرمنتظره، رفرش می شود.
15 – کاری را انجام دهید که از صمیم قلب دوستش دارید. اگر کارتان را دوست ندارید، ریسک کنید و تغییرش دهید اما اگر به دلیل مسائل اقتصادی و نظایر آن، امکان تغییر شغل برای تان میسر نیست، بکوشید با همین کار فعلی تان ارتباط بگیرید، برایش معنا تعریف کنید و با علاقه انجامش دهید. منظور از معنا بخشیدن به کار این است که ارزش و نتیجه کار را در نظر بگیرید. اگر مسؤول بایگانی یک اداره دولتی هستید، فقط به این فکر نکنید که بین یک سری پرونده نشسته اید و عمرتان را تباه می کنید بلکه به این فکر کنید که حافظ اسناد مردم هستید و هر جا که نیازشان باشد، این شما هستید که می توانید با در اختیار دادن مدارک، به آنها و به جریان زندگی شان کمک کنید. واقعیت هم این است که هر شغلی معنایی دارد که بدون توجه به آن معنا، کسالت بار خواهد شد.
یادتان باشد که شما و شغل تان همنشین هم هستید و اگر رابطه تان را با هم خوب نکنید، فرسوده می شوید.
16 – به پیروزی و موفقیت فکر کنید. خود را برای پیروزی آماده کنید. ذهن تان پیروزی محور باشد. همه ما به صورت ذاتی علاقه به برد داریم اما تنها عده محدودی خود را برای آن آماده می کنند. همیشه به خودتان بگویید پیروز شدن حق من است.
17 – مهربان باشید و عشق بورزید. محققان دریافته اند مهربانی باعث سلامت بیشتر انسان می شود چون مهربانی ترشح هورمون های مفید در بدن را افزایش می دهد. ویژگی هایی مانند حسادت، دشمنی، کینه و … باعث ترشح هورمون های استرس در بدن هستند.
18 – به والدین خود عشق بورزید و آنها را گرامی بدارید. آنها پشتوانه روحی شما هستند، حتی اگر خودتان پدر و مادر شده اید.
19 – لبخند بخشی از وجودتان باشد. راحت تر از قبل بخندید و برای خندیدن منتظر بهانه های بزرگ نباشید. خنده، حتی اگر الکی هم باشد، مغز را شاد می کند.
20 – زمانی را منحصرا به کارهایی که دوست دارید، اختصاص دهید. اگر از نداشتن فرصت کافی شکایت دارید، در وهله اول باید بدانید که خودتان این شرایط را به وجود آورده اید (مسؤولیت صد در صدی). به روح خود نیز اهمیت دهید. مشغله های روزمره توجیه مناسبی برای نداشتن زمان در جهت انجام کارهایی که آرزویش را دارید نیست. عمرتان دارد می گذرد.
21 – با تنبلی مبارزه کنید که عامل اصلی بسیاری از عقب ماندگی هاست. روش ابتکاری خودتان را برای مبارزه با تنبلی ابداع کنید. یکی از سخنرانان “تد” می گفت هر گاه برای کاری تنبلی می کند، از 5 به یک، شمارش معکوس می کند و خود را ملزم به انجام آن کار می نماید. همین یک راه ساده، زندگی او را متحول کرده است. شما هم راه خودتان را بیابید.
22 – نقاط ضعف خود را بی هیچ تعارفی شناسایی کنید. یکی از سخت ترین کارهای ممکن برای مردم، واقع گرا بودن است آن هم درست هنگامی است که نوبت به ضعف های خودشان می رسد. زمانی که قادر به تشخیص این نقاط ضعف و درک آن ها باشید، می توانید برای بهبود وضعیت تان روی خود کار کنید. مثلاً اگر بدانید نقطه ضعف تان زود از کوره در رفتن است، در موقعیت خشم، مراقبت بیشتری نسبت به خودتان خواهید داشت.
23 – خودتان را برای کارهای خوبی که می کنید، تشویق کنید و منتظر تحسین دیگرتان نباشید.
24 – از پیچیده و مرموز بودن بپرهیزید؛ ساده باشید. هر چه تقلای کمتری برای شاد بودن کنید، شاد تر خواهید بود.
25 – با افرادی معاشرت داشته باشید که دوست دارید آن گونه باشید. گفته می شود هر کس میانگینی از 5 نفر اطرافیان اش است.
26 – نا امیدی را کنار بگذارید. خطر های ناامیدی را به جان نخرید! خیلی از مواقع به هدف خود بسیار نزدیک هستیم اما به دلیل نا امیدی، آن را رها می کنیم بدون آن که بدانیم چقدر نزدیک بوده ایم.
27 – انتقادپذیر باشید.کسانی که ما را نقد می کنند به ما نقاط ضعف مان را نشان می دهند و این بهترین چیز است. به جای مقابله با آن ها و نظراتشان، کمی فکر کنید. شاید واقعا در مسیر اشتباه هستید.
28 – به جای آن که دنبال پول باشید، دنبال خوب کار کردن باشید. تجربه کارآفرینان و ثروت آفرینان بزرگ می گوید که آنها صرفاً روی درست انجام دادن کار تمرکز کرده اند و پول هم البته به دنبالش آمده است. با این روش، شادتر و آسوده تر زندگی خواهید کرد.
29 – ریسک کنید اما نه تمام زندگی تان را. انسان هایی که ریسک نمی کنند، ممکن است سقوط نکنند ولی پرواز هم نخواهند کرد.
30 – سفر بروید. دنیا فقط همین محله و شهر و کشوری نیست که در آن هستید. سفر سرزنده تان می کند.
31 – مهارت های اجتماعی و ارتباطی خود را تقویت کنید. گروه دوستان تان را تقویت کنید و با آنها معاشرت کنید.
32 – کمی از سرعت کار کردن تان بکاهید و بیشتر به خود، خانواده و دوستان تان برسید. کار کنید ولی غرق در کار نشوید که از زندگی لذت نخواهید برد.
33 – احساسات تان را سرکوب نکنید. یک محقق استرالیایی که درباره حسرت های انسان ها تحقیق کرده می گوید که افراد سالمند زیادی به او گفته اند: ای کاش شجاعت آن را داشتم که احساساتم را با صدای بلند بگویم… ای کاش به او می گفتم: دوستت دارم. منبع :عصر ما