سینمای خرمآباد
سینمای خرمآباد ، سینما یک رسانه دیداری شنیداری مبتنی بر تکنولوژی است که به وسیله آن فعالیت اقتصادی صورت میگیرد و همچنین قابلیت استفاده هنری را داراست. یک جور مقاومت خردهفرهنگهای بشری است در مقابل تریبون قدرت و پول. به ویژه توسط سینمای مؤلف، نه سینمای هالیوود، سینمایی که پس پشتش یک آدم ایستادهاست. آدمی که استقلال فکری دارد.آموزش سینما دو وجه دارد: جنبهٔ تکنیکی و جنبهٔ خلاقیت هنری. آموزش تکنیک آسان است، اما هیچکس جنبهٔ شاعرانه هنر را نمیتواند به کس دیگری آموزش دهد… برای درخت شدن باید ابتدا گیاه بود. کسی که وجودش از سنگ است، برای درخت شدن به یک دگردیسی احتیاج دارد و دگردیسی را نمیتوان آموزش داد.برای عدهای از سینماگران، سینما بازآفرینی دوبارهٔ زندگی است و برای عدهای دیگر، خلق جهانی است که دوست دارند وجود داشته باشد و نیست. در هر دو شکل ما باید بدانیم چه میخواهیم بگوییم وچگونه باید بگوییم.سینما برای من آن چیزی است که جای خالی همه چیز را پر میکند. اگر درد بشر گرسنگی باشد، سینما بوی نان است. اگر درد بشر دیکتاتوری باشد، سینما آموزش آزادی است. اگر درد بشر جنگ باشد، سینما صلح است. اگر درد بشر تنهایی روزافزون باشد، سینما عشق و دوستی است. سینما خلاقیت است در دنیایی که مصرف و عادت، ما را شبیه هم کردهاست. سینما بازسازی جهان به دست شاعران است، در زمانهای که جهان به دست سیاستمداران در حال نابودی است.
فعالیت سینمای خرمآباد به زمستان سال ۱۳۵۱ بازمیگردد. دفتر سینمای آزاد در میدان سعدی (شهدا) واقع بود و در زمینه برپایی جلسههای نمایش و برگزاری نمایشوارهها در خرمآباد فعالیت میکرد. نخستین جشنواره در سال ۱۳۵۲ و در تالارخانه پیشاهنگی توسط سینمای آزاد برپا شد.
خرمآباد هماکنون دارای دو سینما است. قدیمیترین سینمای این شهر استقلال نام دارد که پیش از انقلاب ۱۳۵۷ با نام آزیتا فعالیت میکرد. این سینما فعالیت خود را در سال ۱۳۶۹ از سر گرفت.
در سال ۱۳۸۹ شش میلیارد ریال صرف بازسازی این سینما شد و امکانات مختلفی از جمله پخش صدای ساراند، لژخانوادگی و امکانات سرمایشی و گرمایشی به آن افزوده شد.دومین سینما خرمآباد ارشاد نام دارد و در کنار سازمان ارشاد اسلامی شهر خرمآباد در میدان کیو واقع شده است.
سینما آریا پیش از انقلاب ۱۳۵۷ در میدان ۶ بهمن (امام خمینی) شهر خرمآباد ساخته شد اما پیش از انقلاب در سال ۱۳۵۱ و در اثر آتشسوزی از بین رفت.
برخی کا رگردانان ،بازیگر ان،فیلم نامه نویسان خرم آبادی
-
ناصر غلامرضایی
این فیلمساز و کارگردان معروف لرستانی به سال 1334 در شهر خرم آباد به دنیا آمد. ناصر تحقیقات ابتدائی و متوسطه را در شهر خرم آباد به پایان رساند و در خلال تحصیل در دبیرستان، علاقه زایدالوصفش به کار سینما و فیلم او را به عالم سینما و هنر کشاند. در حقیقت شروع فیلمسازی آموزشی او به سال 1351 باز میگردد که منجر به ساختن چند فیلم کوتاه هشت میلی متری شد.وی این کار را تا سال 1354 دنبال کرد
دو فیلم بلند «حریم مهرورزی» در سال 1365 و «خون بس» در سال 1370، توفیق غلامرضائی را در کار نویسندگی و کارگردانی نشان میدهد. بویژه فیلم «خون بس» که برنده جایزه سیمرغ بلورین همراه با دیپلم افتخار از یازدهمین جشنواره فیلم فجر در تهران شد.
-
وحید موسائیان
وحید موسائیان (۱ فروردین ۱۳۴۸، خرمآباد- تاکنون) کارگردان ایرانی فیلمهای کوتاه سینمایی و مستند میباشد. وی از اعضای آکادمی فیلم آسیا پاسیفیک میباشد و توانسته جوایز متعددی از جشنوارههای ایرانی و خارجی کسب کند.
مجموعه فعالیتهای موسائیان در زمینه فیلم و سریال در قالب مسئولیتهای مختلف به شرح زیر است:
کارگردان
- قشنگ و فرنگ (۱۳۹۴)
- فرزند چهارم (۱۳۹۱)
- گلچهره (۱۳۸۹)
- سرزمین گمشده (۱۳۸۶)
- گوشواره (۱۳۸۵)
- خانه روشن (۱۳۸۴)
- تنهایی باد (۱۳۸۳)
- آرزوهای زمین (۱۳۸۰)
- خاموشی دریا (۱۳۸۰)
نویسنده
- قشنگ و فرنگ (۱۳۹۴)
- فرزند چهارم (۱۳۹۱)
- گلچهره (۱۳۸۹)
- تنهایی باد (۱۳۸۳)
- آرزوهای زمین (۱۳۸۰)
- خاموشی دریا (۱۳۸۰)
تهیهکننده
- قشنگ و فرنگ (۱۳۹۴)
- فرزند چهارم (۱۳۹۱)
- گلچهره (۱۳۸۹)
-
شمس الدین آروند
شمس الدین آروند آذرماه 1346 در خرم آباد متولد شد. وی دارای مدرک لیسانس مدیریت امور فرهنگی است و از سال 1365 در عرصه مختلف فیلم کوتاه فعالیت دارد و بیش از 30 فیلم کوتاه را کارگردانی کرده است. فیلم هایش علاوه بر جشنواره های داخلی در بیش از 18 جشنواره بین المللی خارجی به نمایش درآمده و جوایز مختلفی را کسب نموده. از جمله: در جشنواره یونیکا فرانسه کسب مدال نقره، در جشنواره یونیکا لوکزامبورک کسب مدال نقره و جایزه بهترین کارگردانی و مدال طلای جشنواره به خاطر نگاه ویژه به کودکان محروم از تحصیل کسب نمود.
-
مهران رنجبر
مهران رنجبر(زاده ۱۳۶۱، خرم آباد) وی در سال۱۳۸۰همراه خانواده به تهران آمد. فارغالتحصیل ادبیات دراماتیک است، از ۱۴ سالگی کار بازیگری را از تئاتر آغاز کرد، وی تا کنون در سریالهای تاوان ، نون و ریحون ، پنج کیلومتر تا بهشت ، ضیافت نامه ، آقا مدیر ، و آخر خط به ایفای نقش پرداخته است. اما کاری که موجبات شهرت او را فراهم آورد بازیگری در نقش کیانوش در سریال آوای باران بود.. او هم اکنون جزو باریگران مجموعه «دورهمی» است.نویسنده، طراح، کارگردان، و بازیگر در نمایش “کافه فرانسه” (بر اساس قصه ای از امیرحسن چهل تن) ؛ تهران، تئاتر باران، تابستان ۱۳۹۴
· نویسنده و بازیگر در نمایش “ریچارد سوم”(اقتباسی از ریچارد سوم شکسپیر)؛ تهران، خانه موزه استاد عزت الله انتظامی (قیطریه)، تابست.
-
مسعود رایگان
مسعود رایگان (زاده: ۱ بهمن ۱۳۳۳ – خرمآباد) هنرپیشه سینما و همسر رؤیا تیموریان است. وی دارای مدرک کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای دراماتیک است. مسعود رایگان چند سالی را در اروپا و کشور سوئد به بازیگری پرداخت، ولی در سال ۱۳۸۰ به ایران بازگشت. نام مسعود رایگان با فیلم خاموشی دریا بر سر زبانها افتاد، اما خیلی دور، خیلی نزدیک او را به شهرت رساند، به طوری که جایزه جشنخانه سینما را برای بازی در این فیلم ازآن خود کرد. وی همچنین کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد در بیست و سومین دوره جشنواره فیلم فجر، برای بازی در این فیلم شده است. در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم برلین منفی ۷ گردید.
رایگان هنرپیشگی را از کودکی و با پردهخوانی در کارهای پدرش آغاز کرده است، بعدها در سالهای ۱۳۵۱ و ۱۳۵۲ در فیلمی از مرتضی جزایری بازی کرد. در سالهای ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ با چند برنامه تلویزیونی همکاری کرد و سپس به سوئد رفت. وی علاوه بر تحصیل در مدرسه فیلم سوئد با مراکز اینترنشنال کالچر، فرهنگ ملل و تئاتر شهر، تئاتر ملی، تئاتر اوروبرد، تئاتر القبر همکاری کرد و برنامهای تحت عنوان دستهای روشن برای شبکه ۲ تلویزیون سوئد کارگردانی کرد، همچنین در فیلمی از سوزان اوستن کارگردان برادران آمادتوس، تحت عنوان زندگی خطرناک بازی کرد و همچنین در چهار مجموعه تلویزیونی در سوئد نقشآفرینی کرد. رایگان سال ۱۳۸۰ به دعوت وحید موسائیان به ایران آمد و در فیلم خاموشی دریا بازی کرد. او بار دیگر به دعوت رضا میرکریمی به ایران آمد و در نقش اول فیلم خیلی دور، خیلی نزدیک، ساخته رضا میرکریمی بازی کرد.
- من ناصر حجازی هستم… (۱۳۹۴)
- مزار شریف (۱۳۹۳)
- برلین منفی ۷ (۱۳۹۲)
- برگریزان (۱۳۹۲)
- بوسیدن روی ماه (۱۳۹۰)
- جرم ۱۳۸۹
- گلچهره (۱۳۸۹)
- پرسه در مه (۱۳۸۸)
- زیر آب (۱۳۸۸)
- دوزخ، برزخ، بهشت (۱۳۸۷)
- زادبوم (۱۳۸۷)
- مخمصه (۱۳۸۶)
- پاپیتال (۱۳۸۵)
- خون بازی (۱۳۸۵)
- دستهای خالی (۱۳۸۵)
- سنتوری (۱۳۸۵)
- گوشواره ۱۳۸۵)
- خیلی دور، خیلی نزدیک (۱۳۸۳)
- کافه ستاره (۱۳۸۳)
- خاموشی دریا (۱۳۸۰)
تلویزیونی
- ۱۳۶۳ – پیدایش صهیونیسم
- ۱۳۸۶ – مدار صفر درجه
- ۱۳۸۸ – شمسالعماره
- ۱۳۸۸ – خستهدلان
- ۱۳۸۸ – جستجوگران
- ۱۳۸۹ – در مسیر زایندهرود
- ۱۳۹۰ – سقوط یک فرشته
- ۱۳۹۲ – داوران
- ۱۳۹۴ – معمای شاه
-
شهره لرستانی
شهره صالحی لرستانی (زاده ۱۳۴۵ – خرمآباد)[۲] بازیگر تئاتر و سینما و کارگردان است.
مجموعه تلویزیونی ماه منیر و فیلم تلویزیونی باور آرامش از جمله کارهایی است که وی کارگردانی کرده است.
فعالیت خود را در تئاتر از سال ۱۳۶۴ با عنوان کارگردانی آغاز نمود.] در سال ۱۳۷۰ با بازی در فیلم نیاز به کارگردانی علیرضا داودنژاد به سینما راه یافت
کارگردان
- ماه منیر (مجموعه تلویزیونی، ۱۳۸۷)
- باور آرامش (فیلم تلویزیونی، ۱۳۹۲)
بازیگر
سال | نام فیلم | کارگردان |
۱۳۹۳ | ایران برگر | مسعود جعفری جوزانی |
۱۳۸۸ | حلقههای ازدواج | شاهین باباپور |
۱۳۸۸ | یک جیب پر پول | قدرتالله صلحمیرزایی |
۱۳۸۷ | اخراجیها ۲ | مسعود ده نمکی |
۱۳۸۶ | تسویهحساب | تهمینه میلانی |
۱۳۸۵ | نصف مال من، نصف مال تو | وحید نیکخواه آزاد |
۱۳۸۵ | اخراجیها | مسعود ده نمکی |
۱۳۸۴ | زیر درخت هلو | ایرج طهماسب |
۱۳۸۵ | گیسبریده | جمشید حیدری |
۱۳۷۷ | محبوبه | احمد حسنی مقدم |
۱۳۷۴ | توطئه | علی قویتن |
۱۳۷۴ | لیلی با من است | کمال تبریزی |
۱۳۷۳ | مروارید سیاه | شفیع آقامحمدیان
حبیبالله بهمنی |
۱۳۷۲ | پناهنده | رسول ملاقلیپور |
۱۳۷۱ | مأموریت آقای شادی | محمدرضا زهتابی |
۱۳۷۱ | آذرخش | احمدرضا درویش |
۱۳۷۰ | نیاز | علیرضا داودنژاد |
تلویزیون
نام سریال |
سال تولید | کارگردان |
اغر بخیر | ۱۳۶۵ | مجید بهشتی |
آپارتمان | ۱۳۷۱–۱۳۷۲ | اصغر هاشمی |
حماسه ایثار | ۱۳۷۲ | کاظم بلوچی |
آوای فاخته | ۱۳۷۳ | بهمن زرینپور |
به رنگ صدف | ۱۳۷۵ | عباس رنجبر |
امام علی | ۱۳۷۵ | داود میرباقری |
دستی بر آتش | ۱۳۷۶ | معصومه تقیپور |
مختارنامه | ۱۳۸۱ | داود میرباقری |
سه در چهار | ۱۳۸۷ | مجید صالحی |
دارا و ندار | ۱۳۸۹ | مسعود دهنمکی |
سه پنج دو | ۱۳۹۰ | حسین سهیلیزاده |
چمدان | ۱۳۹۱ | خسرو ملکان |
کلاه پهلوی | ۱۳۹۱ | سید ضیاءالدین دری |
اولین انتخاب | ۱۳۹۲ | مهدی صباغزاده |