غار پاسنگر خرم آباد
غار پاسنگر خرم آباد، پناهگاه سنگی پاسنگر در حاشیه خرم آباد در سال 1965 توسط فرانک هل و فلنری کاوش شده و بقایای دو فرهنگ برادوستی و زرزی در آن شناسایی شده است. دو صدف کفه ای با اندازه های مختلف در این غار کشف شده است که یکی از آنها در موزه ملی ایران نگه داری میشود. هیچ اثری از دخالت انسان در شکل این صدف دیده نمیشود البته در حین حفاری سوراخی بر آن ایجاد شده است. این صدف بزرگ که احتمالا مربوط به منطقه عمان است به عنوان بشقاب استفاده میشده است.
ابزار به دست آمده از پناهگاه سنگی پاسنگر به دو دوره فرهنگی برادوستین و زارزین تعلق دارد. این غار یا پناهگاه سنگی در جنوبغربی دره خرمآباد قرار دارد. ابزار به دست آمده از این مکان باستانی به دو دوره فرهنگی برادوستین و زارزین تعلق دارد.
مطالعه ابزار پناهگاه پاسنگر به لحاظ شناخت تحول تکنولوژی در دو برهه از تاریخ زندگی بشر در زاگرس بسیار مهم و ارزشمند است. به علاوه این مطالعات نشان داده که سازندگان میکرولیتها در این زمان یک نوع تکنولوژی تازه را با مهارت و استادی تمام آغاز کردهاند که بعدها به تیغههای کوچک و بسیار ماهرانه در دوره تولید غذا منجر شده است.
بنابراین، مطالعه ابزار این پناهگاه، علاوه بر وجوه ارزشمند فوق از نظر شناخت تکنیک ساخت ابزار و اثبات پیوند زیستی در پایان دوره زارزی (پایان دوره شکار و گردآوری که احتمالا با ذخیره موادغذایی مخصوصا دانههای خوراکی نیز همراه بوده است) و مراحل تکاملی این ابزار در دوره بعدی که تولید غذا نامیده میشود بسیار ثمربخش و سودمند بوده است.
در نتیجه با درنگی اندیشمندانه میتوان فهمید که غار پاسنگر احتمالا در آستانۀ تکمیل چرخه طبیعی داشت، کاشت و برداشت، متروک شده است.
بهرهگیری مطلوب از پیشینه تجربی ارزشمند و اتکا به چنین فرهنگی غنی و ریشهدار است که مردمان زاگرس را قادر میسازد تا در فاصله زمانی 12 تا 13 هزار سال پیش به استفاده از دانههای خوراکی روی آورند و در حدود 11 هزار سال پیش بر اهلیکردن حیوانات دست یافتند.
نتیجه مطالعات نشان میدهد که ساکنان زاگرس میانی یعنی لرستان در هزاره نهم پیش از میلاد علاوه بر دارا بودن معیشتی مبتنی بر کشاورزی و دامداری با هنر معماری نیز آشنایی داشتهاند و با بریدن و خشتکردن رسوبات طبیعی خانههایی تک اطاقی با ابعاد 2*2.5 متر ساختهاند. این ساخت و سازها خود هسته تشکیل نخستین روستاها در کوهپایهها به شمار میرود.
کشف فلز (مس) توسط مردمان زاگرس میانی در هزاره هفتم پیش از میلاد افق تازهای به روی مردمان این قسمت از ایران گشوده است و از این زمان به بعد است که فرهنگ رو به تکامل این مردمان سرعت و شتاب لازم را مییابد و در هزاره چهارم قبل از میلاد با ورود به مرحلهای جدید به اوج میرسد.
در آستانه عصر فلز قبایل ساکن زاگرس مرکزی نیز پا به پای مردمان هم نژاد خود که از کوهها فرود آمدهاند و دشتهای حاصلخیز سوزیانا یا جلگههای غنی بینالنهرین را از طریق چمچال دامنههای غربی زاگرس اشغال کرده بودند به قدرت و اعتبار شایان توجهی دست مییابند.
رابطه مردمان زاگرس میانی که کاسی یا کوسی نامیده شدهاند با مردمان ساکن کانونهای مترقی دنیای آن زمان مخصوصا ایلام و سومر رابطهای بسیار تعیین کننده و تنگاتنگ بوده است. پیوند ریشهدار فرهنگی سیاسی، اقتصادی کاسیان با مردمان ساکن ایلام علاوه بر خویشاوندی و قرابت نژادی، بر یک همبستگی سیاسی و نوعی وحدت ملی-مذهبی نیز استوار بوده است.
ضرورت حفظ این هویت تاریخی مشترک سبب شده که کوسیان گاه در ستیزهای سرنوشت ساز نیروهایی جنگنده و پرتوان در اختیار ایلامیان بگذارند. پارهای متون تصریح کردهاند که کاسیان برای دفاع از تمامیت ارضی، استقلال سیاسی و هویت ملی-مذهبی کشور کوهستان (ایلام) که خود تابع آن بودهاند، گاه نیرویی در حدود 13 هزار تیرانداز کماندار به یاری جنگاوران ایلام گسیل داشتهاند.
این چنین حضوری نیرومند دوش به دوش دیگر جنگاورانی که از حیثیت ملتی بزرگ و مقدسات و مرزهای سرزمینی غنی دفاع کردهاند، نه آغاز مجاهدات سرسختانه مردمان زاگرس در تحقق این اهداف متعالی بوده است و نه، پایان آن، بلکه گوشهای از همراهیهای زلال و صمیمانه و کوششهای بی دریغ آنان در کنار دیگر مردمان ایران بوده و هست تا همواره اقتداری تحسین انگیز و غرورآفرین و استقلالی جاودان را بخصوص در دورههای تاریک تاریخ این سرزمین به ارمغان آورد.