غار کلدرخرم آباد
غار کلدرخرم آباد مربوط به دوران پارینهسنگی – دوران فرادیرینهسنگی – دوره نوسنگی است و در شهرستان خرمآباد، بخش مرکزی، دهستان رباط نمکی، روستای قلعه سنگی واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۸۵ با شمارهٔ ثبت ۱۸۷۹۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
غار کلدر یکی از مهمترین سایتهای تاریخنگاری شده در خاورمیانه است و اخیرا از آثار کشف شده در آن تاریخنگاری جدیدی به دست آمد که ۶۳ هزار سال قدمت دارد و نهشتههای بیشتری در زیر این لایه وجود دارد که میتواند تاریخهای قدیمیتری به دست بدهد.
دکتر بهروز بازگیر که سرپرست تیم کاوشگران ایرانی و اسپانیایی که بر روی این پروژه کار می کرده اند بوده است درباره ی کشف سکونتگاه انسان های اولیه در دره ی خرم آباد می گوید که:
قبل ترها تنها به قدمت ۲۰ تا ۴۰ هزار ساله در این غار تیم های قبلی دست یافته بودند که ما این عدد را به ۵۰ تا ۶۰ هزار سال به صورت قطع می آوریم. این امر خود نشان دهنده ی تمدن عظیم و بزرگ ایران است. ۲ پروفسور قبلی به نتایجی دست یافتند که ما آن را بهبود بخشیدیم. با توجه به این کشف می توانیم ایران را به عنوان قدیمی ترین سکونتگاه غرب آسیا معرفی کنیم. رقبای سرسخت ایران در این عنوان بدون شک کشورهای فلسطین، روسیه و لبنان هستند. بر اساس این فرضیه انسان های هوشمند از این مناطق به اروپا کوچ کرده اند! یک نتیجه ی مهم دیگری که می تواینم از این کشف بگیریم این است که انسان هوشمند با این حساب از ایران وارد اروپا شد! دقیقا درست فهمیدید! بر اساس اسن ادعا ما و اروپایی ها اجداد مشترک داریم.
برای خیلی ها حتی خودِ شما تا به این جای این مطلب ممکن است این سوال پیش آمده باشد که ممکن بوده است که اجداد انسانی ما در همه جای جهان و به صورت جزئی و دقیق تر در همه جای ایران سکونت داشته باشند و چرا کشف سکونتگاه انسان های اولیه در دره ی خرم آباد آن قدر مهم و پر سر و صدا شده است؟
نکته ی مهم این کشف این است که دره ی خرم آباد و غار کلدر یکی از شاهدین باقی مانده ی بر روی زمین از روند پایانی و انقراض نخستین انسان های روی زمین یعنی نئاندرتال ها بوده اند و ظهور انسان هوشمند را به دنیا نوید داده است!
انسان های نئاندرتال و انسان های هوشمند!
به بهانه ی کشف سکونتگاه انسان های اولیه در دره ی خرم آباد، بیایید تا به صورت کوتاه ولی کاملی به بررسی دو دسته از مهم ترین اجداد انسانی ما که در این منطقه زندگی می کرده اند، بپردازیم. انسان های نئاندرتال (neanderthalens) در یک کلام، اجداد اولیه ی انسان ها هستند. دوره ی رندگی انسان های نئاندرتال بین ۱۳۰ تا ۲۳۰ هزار سال قبل از تولد من و شما بوده است و به نوعی می توان به آن ها به چشم نسخه ی آموزشی خلقت انسان ها نگاه کرد.
انسان های نئاندرتال در مناطق بسیار زیادی دیده شده بوده اند که از بین آن ها می توانیم به اروپا و آسیا و مخصوصا ایران اشاره کنیم.
انسان های نئاندرتال قبل از انسان هوشمند بوده اند و به قولی آن ها اجدادِ اجداد پدری ما بوده اند!
می دانیم این نسبت مقداری پیچیده است اما انسان امروزی از لحاظ زیستی و حتی ظاهری به شکل امروزی نبوده است.
این که انسان هوشمند و نئاندرتال ها کجا با هم ملاقات کردند و با هم قوم و خویش شدند جواب دقیقش سخت است اما بر اساس معتبرترین یافته ها در این زمینه، این دسته ی انسانی در قاره ی آفریقا با هم ملاقات کردند و ژنتیک خود را در نهایت برای ما به جای گذاشتند.
بر اساس یافته های کارشناسان در این زمینه، انسان های نئاندرتال در حدود ۴۰ هزار سال پیش در قاره ی اروپا به صورت کامل منقرض شدند و زمین را به انسان هوشمند دادند.
انسان های نئاندرتال و انسان های هوشمند!
البته با این حال باید بگوییم به شما که کدهای ژنتیکی انسان نئاندرتال در رشته ها DNA من و شما موجود است و برخی از صفات در حال حاضر من و شما به این اجداد تقریبا بد اقبالمان رفته است.
نئاندرتال ها با زندگی در آب و هوای سرد کاملا سازگار هستند و در هر محیطی می توانستند تا دوام بیاورند.
انسان هوشمند (Homo sapiens) اسامی مختلفی دارد اما بیشتر با نام هایی مثل انسان خردمند، هومو ساپینس، انسان نوین و بسیاری از القاب دیگر شناخته می شوند. این دسته از انسان ها که نقش اول را در روند کشف سکونتگاه انسان های اولیه در دره ی خرم آباد بر عهده داشته اند، نمونه ای بهبود بافته از نئاندرتال ها با قد و قامتی راست و حتی صورتی بهتر بودند.
یک فرضیه ی مشهور درباره ی انسان های هوشمند می گوید که آن ها در آفریقا به زاد و ولد پرداختند. البته بر اساس تحقیقات بزرگ و کلی که در سال ۲۰۱۰ به عمل آمد این ثابت شد که انسان ها در سرتاسر کره ی زمین شروع به تکامل و جهش ژنتیکی کردند و حاصلی که انسان مردن امروزی است را در نهایت به دنیا تحویل داده اند.
اسلایدر با سه مقاله در هر اسلاید نشان داده شده است. از دکمه های قبلی و بعدی برای پیمایش اسلایدها یا دکمه های کنترلر اسلاید در انتها برای پیمایش در هر اسلاید استفاده کنید.
درک ظهور انسان مدرن و ناپدید شدن نئاندرتال ها: بینشی از غار کلدار (دره خرم آباد، غرب ایران)
گزارش های علمی جلد 7 , شماره مقاله: 43460 ( 2017 )
خلاصه
غار کلدر یک محوطه باستان شناسی کلیدی است که شواهدی از گذار دوره پارینه سنگی میانی به بالایی در ایران را ارائه می دهد. حفاریها در این مکان در سالهای 2014-2015 منجر به کشف بقایای فرهنگی که عموماً با انسانهای مدرن آناتومیکی (AMHs) مرتبط است و شواهدی از صنعت احتمالی ساخته شده توسط نئاندرتالها در لایههای پایه انجام شد. سعی شده است یک گاهشماری برای سایت ایجاد شود. اینها شامل چهار تاریخ ترمولومینسانس (TL) برای لایه 4، از 3300 ± 23،100 تا 2300 ± 29،400 BP، و سه تاریخ کربن رادیو کربن AMS از نمونههای زغال چوب متعلق به قسمت پایینی همان لایه، با سن 50-37،50 B50، 37،6، BP هستند. 44200-42350 کالری فشار خون و 54400-46050 کالری فشار خون (همه در سطح اطمینان 95.4٪). غار کلدر اولین منطقه پارینه سنگی پسین است که در زاگرس کاوش شده است که یکی از قدیمیترین مکانهای با مواد فرهنگی منسوب به AMHهای اولیه در آسیای غربی است. همچنین فرصتی برای مطالعه تفاوتهای فنآوری بین موسترین و اولین فنآوریهای سنگی پارینه سنگی فوقانی و همچنین رفتار انسان در منطقه ارائه میدهد. در این مطالعه، ما شرح مفصلی از چینه نگاری جدید حفاری شده، نتایج کمی از مجموعه های سنگی، تجزیه و تحلیل اولیه بقایای جانوران، داده های زمین شناسی، جنبه های تافونومیک، و تفسیری از محیط دیرینه منطقه ارائه می دهیم. همچنین فرصتی برای مطالعه تفاوتهای فنآوری بین موسترین و اولین فنآوریهای سنگی پارینه سنگی فوقانی و همچنین رفتار انسان در منطقه ارائه میدهد. در این مطالعه، ما شرح مفصلی از چینه نگاری جدید حفاری شده، نتایج کمی از مجموعه های سنگی، تجزیه و تحلیل اولیه بقایای جانوران، داده های زمین شناسی، جنبه های تافونومیک، و تفسیری از محیط دیرینه منطقه ارائه می دهیم. همچنین فرصتی برای مطالعه تفاوتهای فنآوری بین موسترین و اولین فنآوریهای سنگی پارینه سنگی فوقانی و همچنین رفتار انسان در منطقه ارائه میدهد. در این مطالعه، ما شرح مفصلی از چینه نگاری جدید حفاری شده، نتایج کمی از مجموعه های سنگی، تجزیه و تحلیل اولیه بقایای جانوران، داده های زمین شناسی، جنبه های تافونومیک، و تفسیری از محیط دیرینه منطقه ارائه می دهیم.
معرفی
درک گسترش اولیه انسان های آناتومیک مدرن (AMHs) در خارج از آفریقا، یک هدف کلیدی برای دیرینانتروپولوژیست ها است. AMH ها از آفریقا سرچشمه گرفتند و در سراسر خاورمیانه به اوراسیا و استرالیا و قاره آمریکا گسترش یافتند. این AMH ها اولین انسان هایی بودند که دو قاره اخیر را اشغال کردند، اما آنها جایگزین جمعیت های دیگر در اوراسیا شدند. از آنجایی که تعداد کمی بقایای انسانی با قدمت مناسب برای مطالعه این فرآیند پراکندگی در دسترس است، گسترش AMH ها به بهترین وجه توسط ظاهر مرحله اولیه فرهنگ آنها، که به عنوان اوریگناسین استنباط می شود، مستند شده است (اما رجوع کنید به مرجع 1 ) . در غرب اوراسیا، این تکنو مجتمع جایگزین موستریان شد که در این منطقه با نئاندرتال ها مرتبط بود. این انتقال ممکن است تقریباً در 50 تا 40 کا رخ داده باشد (رجوع کنید به مراجع 2 و 3، 4 ، 5 ، 6 ، 7 ).
یکی از مناطق کلیدی مرتبط با فرآیند پراکندگی ایران و عراق، به ویژه رشته کوه های زاگرس است. از زمان اولین بررسی زاگرس توسط D. Garrod در سال 1930، نهشته ها و یافته های سطحی پارینه سنگی از تعداد زیادی غار، پناهگاه های سنگی و محوطه های فضای باز گزارش شده است، اما تعداد کمی از آنها به طور کامل کاوش شده اند. به طور محلی، فاز اولیه تکنومپلکس مرتبط با AMH های اولیه به نام بارادوستین شناخته می شود. مجموعههای اولیه پارینه سنگی بالایی به رستمیان نیز شناخته میشوند که به عنوان یک تکنومپلکس مبتنی بر تیغه تعریف میشود 8 ، 9 ، 10 ، 11 . اگرچه کونارد و همکاران. رستمیان را صنعتی متمایز از برادوستیان 11 بدانیمهر دو اصطلاح به اوایل دوره پارینه سنگی بالایی در ناحیه زاگرس اشاره دارند.
بسیاری از محققانی که مواد زاگرس را مطالعه میکنند موافقند که مجموعههای سنگی این منطقه با مجموعههایی از اروپای مرکزی و شام مشترک هستند. اینها شامل ویژگیهای تایپی-فناوری سنت اوریگناسی و همچنین تنوع بین مجموعهای 12 ، 13 ، 14 است . برای مثال اولشفسکی و دیبل 12 تغییر نام بارادوستیان را به «اوریگناسین زاگرس» با توجه به شباهتهای درک شده با مواد اوریگناسی پیشنهاد کردند.
با این حال، در مورد اینکه آیا پارینه سنگی بالایی از صنایع موستری قبلی در منطقه تکامل یافته است یا خیر، اختلاف نظر وجود دارد . برخی از نویسندگان پیشنهاد کرده اند که بارادوستی ممکن است به صورت محلی از Mousterian 5 ، 12 ، 13 ، 14 ، 16 ، 17 ، 18 ، 19 ، 20 ، 21 ، 22 ، 23 ، 24 ، 25 ، 26 ، 28 ، 28 ، 29 ، 30 ، 31 ،32 . از یک سو، کار اخیر بر روی دو مجموعه طبقه بندی شده از وارواسی و یافته از یک تکامل درجا از پارینه سنگی بالایی از موسترین محلی حمایت می کند . با این حال، آن مطالعه تنها بر دو مجموعه متمرکز بود. بنابراین، نتایج ممکن است به طور کامل برای کل منطقه زاگرس قابل اجرا نباشد. از سوی دیگر، Tsanova 15 تردیدهایی را در مورد اینکه آیا زاگرس ایران منشأ فناوری تیغه است یا خیر، ایجاد کرد. با این حال، کشف بیش از 90 مکان در زاگرس جنوبی عمدتاً با فناوریهای مبتنی بر تیغه مرتبط است که یکی از آنها به 40000 کالری مربوط میشود. BP – نشان می دهد که فناوری در منطقه دارای درجه بالایی از پیچیدگی است 5 ، 8 ، 9 ، 10، 11 .
علاوه بر این، طول زاگرس از شمال غربی به جنوب شرقی بیش از 2000 کیلومتر و از شرق به غرب تا چند صد کیلومتر عرض دارد . به دلیل فقدان بررسیهای گسترده و کاوشهای باستانشناسی در منطقه، بسیاری از جنبهها به خوبی درک نشدهاند. به عنوان مثال، آخرین تحلیلهای تایپی-تکنولوژیکی روی مجموعه سنگی از محوطه غارخر، حاکی از وجود مکانهای متعدد حاوی توالیهای پارینه سنگی میانی و بالایی در منطقه زاگرس است. این یافتهها پتانسیل ادامه تحقیقات در مورد انتقال پارینه سنگی میانی به بالایی را تأیید میکند . با این حال، تنها چند سایت کاوششده حاوی توالیهای باستانشناسی بدون وقفه است که شامل نهشتههای پارینه سنگی میانی و بالایی است .. برخی از محوطه های به خوبی کاوش شده، به عنوان مثال، یافته، سطوح اشغال دوره پارینه سنگی میانی را ندارند. علاوه بر سایت های گزارش شده در غارهای گیلوران و قمری 35 ، ورواسی و غارخر تنها محوطه های موجود در زاگرس ایران هستند که دارای بقایای فرهنگی متعلق به هر دو دوره پارینه سنگی میانی و بالایی هستند (شکل 1) .). با این حال، تا به امروز، تاریخ هیچ کدام مشخص نشده است. ورواسی و غارخر به طور درشت حفاری شدند ( تف 20 سانتی متری در ورواسی و تف های 10-30 سانتی متری در غار خوار). کنترل زمانسنجی سایتها به دلیل حفظ ضعیف مواد آلی استخراجشده از محوطههای باستانشناسی و چالشهای سیاسی و بیثباتی، که کار کاوش را برای بیش از 20 سال عملاً غیرممکن کرده است، با مشکل مواجه شده است. در اینجا، توالی بهخوبی طبقهبندی شده غار کلدار که اخیراً حفاری شده و تاریخگذاری شده است، ارائه میکنیم که انتقال از پارینه سنگی میانی به پارینه سنگی فوقانی را مستند میکند.