تعریف هزینهٔ فرصت
اگر یک فرد یا یک بنگاه، از میان چندین انتخاب متفاوت یکی را برگزیند، هزینهٔ فرصت این فرد یا بنگاه، معادل است با هزینه مرتبط با بهترین انتخاب ممکن ،از بین سایر انتخابهای باقیمانده که از آن صرف نظر شدهاست.
البته بیشتر اوقات در اقتصاد هزینهٔ فرصت در پروژههای اقتصادی مطرح میگردد . هدف اصلی از طرح آن نیز بررسی تخصیص بهینه منابع موجود است. مفهوم هزینهٔ فرصت نقش مهمی را در تضمین اینکه منابع کمیاب به صورت کارا مورد استفاده قرار گرفتهاند یا نه، بازی میکند. بنابراین محدود به هزینههای پولی یا مالی نمیشود .هر چیزی که دارای ارزش باشد و از آن صرف نظر شده باشد، میتواند به عنوان هزینهٔ فرصت تلقی شود. از آن جمله میتوان به هزینهٔ واقعی محصول صرف نظر شده، زمان یا لذت از دست رفته اشاره کرد.
در ادبیات اقتصادی فارسی زبان، به نوآوری یکی از اساتید شهیر دانشگاه شهیدبهشتی، در کتاب اقتصاد خرد 1 ایشان اولین بار عبارت هزینه فرصت از دست رفته مطرح شده است. که با تعاریف مرجع تفاوت دارد و مفومی بیسابقه و جدید است.
مثالهایی برای هزینهٔ فرصت از دست رفته
- هزینه فرصت از دست رفته = عایدی سودآورترین انتخاب منهای عایدی انتخاب انجام شده.
یا بازدهی درصدی طرح سودده تر . بازدهی درصدی طرح منتخب شما (فقط در صورتی که آوردههای اولیه _یا همان سرمایهگذاری اولیه_ هر دو طرح برابر باشند این راه قابل استفاده است)
مثال1)اگر در بین چند طرح اقتصادی شما طرحی با 10% نرخ بازگشت انتخاب کرده اید ،و سودآورترین طرخ 12% عایدی داشته، هزینه فرصت از دست رفته شما 2% است.
مثال2) شما بین خرید یک دستگاه پخشکننده صوتی 1000 دلاری سونی و یک دستگاه 700دلاری پایونیر با امکانات مشابه مرددید. در صورت انتخاب پایونیر شما 300 دلار سود میکنید اگر مقدار 300$ به صورت نقدی در اختیار شما باشد. پس با انتخاب سونی هزینه فرصت از دست رفته شما 300$ است.
مثال3) گاهی ممکن است هزینه فرصت با مقادیر قیمتی روی کالا مطابقت نداشته باشد. چرا که هزینه فرصت یک مفهوم ذهنی-عینی است. ذهنی بودن با مطلوبیت شخصی شما بدست میآید. اما وقتی ذهنا اقدام به مقاسیه میکنید باید یک چیز عینی وجود داشته باشد. تا مغز انتخاب شما را با آن شاخص بندی ذهنی و مقایسه کند. پس در عین حال عینی نیز هست. اما مبدع عبارت هزینه فرصت، فون ویزر، معتقد است ارزش چیزهای عینی شاخص هم در ذهن شما شکل میگیرد .پس هزینه فرصت نهایتاً ذهنی است. (مطالعه کنید مقاله سایت The Institute of Economic Thinking با کلیدواژه Opportunity cost) برای مثال ممکن است مطلوبیت به دست آمده شما ،از خرید یک پردازنده کامپیوتری اینتل همواره بیشتر از هم قیمتهای قویتر آن از برند AMD باشد. پس شما همیشه اینتل را انتخاب کنید .در حالی که قدرت پردازندههای AMD بیشتر است. مثلا یک کودک 1 ساله بدون توجه به قیمت و عایدی بین خودروی بنز و شکلات، شکلات را انتخاب کند.
مثال4) گاهی به صورت کالایی گزینه دارید. برای مثال در نمایشگاه کتاب ،بین خرید کتاب کنکور انتشارات پارسه با قیمت 40 هزار تومن و کتاب مدرسان شریف با قیمت 50 هزار تومان واقعا مرددید. بن کتاب شما به شما اجازه میدهد فقط یک کتاب با هر قیمتی ماکسیمم با 50 هزار تومان انتخاب کنید. اما فروشنده در صورت انتخاب کتاب پارسه به شما یک کتاب فرمول، بدون قیمت مشخص به شما هدیه میدهد. حال اگر کتاب مدرسان را انتخاب کنید هزینه فرصت از دست رفته شما معادل کتاب فرمول ،یا ارزش آن است که در اینجا ارزش مشخص نیست.
مثال5) گاهی ممکن است در مثال سونی/پایونیر شما روی سونی تعصب داشته باشید ،عایدی مطلوبیت آن برای شما بیشتر از پایونیر باشد. اما در صورتی که فروشنده به شما بگوید، با جای 300 دلار اضافه تر پرداخت کردن بابت سونی میتوانید کلی CD بخرید. در اینجا ممکن است شما از پیشنهاد پایونیر + کلی CD مطلوبیت بیشتری کسب کنید ،و انتخاب شما این گزینه باشد.
توجه کنید هزینه نهایی مکتب مارجینالیستها = هزینههای آشکار + هزینه فرصت در کتب قیمت سایه ای با هزینه فرصت معادل گرفته شدهاند. یعنی قیمت سایه ای هزینه فرصتی است ،که برای جامعه در قبال تولید یک کالا که ارزش آن قابل اندازهگیری نیست ،یا قیمت تعیین شده برای آن از زحمتی و از خودگذشتگی که برای تهیه آن میشود متناسب نیست.
دقت کنید هزینه فرصت به هیچ وجه جمع عایدیهای ممکن نیست ،بلکه تفریق انتخاب شما از بیشترین است.
طبقهبندی هزینهها با دیدگاه نقدی یا غیرنقدی بودن آنها
هزینهٔ ضمنی (Implicit Costs): اگر هزینهای که بنگاه متحمل میشود ،به صورت پرداخت غیر نقدی باشد، به آن هزینهٔ ضمنی گفته میشود.
هزینهٔ واضح (Explicit Costs): اگر هزینهای که بنگاه متحمل میشود به صورت نقدی باشد، به آن هزینهٔ واضح گفته میشود.
تمایز بین هزینههای ضمنی و آشکار، یک تفاوت کلیدی در چگونگی آنالیز، یک فعالیت توسط یک اقتصاددان و یک حسابدار را آشکار میسازد. اقتصاددانان علاقهمند به مطالعهٔ این موضوع هستند .که بنگاهها، چگونه تولید کرده و چگونه در مورد تعیین قیمت محصول خود تصمیمگیری میکنند. از آنجائیکه این تصمیمگیریها بر پایه هزینههای واضح و ضمنی میباشند، لذا اقتصاددانان به هنگام اندازهگیری هزینههای یک بنگاه، هر دو نوعِ این هزینهها را در نظر میگیرند. در نقطه مقابل، حسابداران وظیفه کنترل جریان ورود و خروج پول نقد به بنگاهها را بر عهده دارند .در نتیجه آنها فقط هزینههای واضح را در نظر میگیرند. برای روشن شدن این مطلب به مثالهای زیر توجه کنید:
- شخصی را در نظر بگیرید که صاحب یک رستوران میباشد. این شخص مسلط به کار با رایانه است.در صورتی که به عنوان یک برنامهنویس فعالیت کند، میتواند به ازای هر ساعت کار درآمدی معادل با ۵۰۰۰ تومان کسب نماید. حال اگر این شخص به جای کار کردن به عنوان یک برنامهنویس، در رستورانش مشغول به کار شود. حسابدار این رستوران این ۵۰۰۰ تومان در ساعت را به عنوان هزینهٔ تهیهٔ غذا در نظر نخواهد گرفت.
- در واقع اینجا، هزینهٔ از دست دادن ۵۰۰۰ تومان در ساعت در عوض یک ساعت کار کردن در رستوران، یک هزینهٔ ضمنی میباشد. در واقع اگر شخص در رستوران کار کند، هیچ ۵۰۰۰ تومانی را پرداخت نخواهد کرد.
- اما یک اقتصاددان این ۵۰۰۰ تومان که از آن صرف نظر شدهاست. هم جزء هزینهها در نظر میگیرد. چرا که این ۵۰۰۰ تومان در ساعت هم بر روی تصمیمگیری شخص ،در مورد فعالیت رستورانش تأثیرگذار خواهد بود. برای مثال اگر این میزان دستمزد، از ۵۰۰۰ تومان به ۱۵۰۰۰ تومان در ساعت افزایش پیدا کند. ممکن است شخص به این نتیجه برسد ،که رستوران خود را تعطیل کند. و به عنوان یک برنامهنویس تمام وقت شروع به فعالیت کند.
- یک هزینهٔ ضمنی بسیاری از فعالیتها، هزینهٔ فرصت سرمایه مالیای است .که در آن فعالیت سرمایهگذاری شدهاست. برای مثال فرض کنید که شخصی ۱۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰ تومان از پساندازش را صرف خرید یک سوپر مارکت کردهاست. اگر این شخص به جای خرید سوپر مارکت، پولش را در حساب بانکی خود قرار میداد، و از نرخ سود سالیانهٔ ۱۵ درصد بهرهمند میشد، آنگاه به ازای هر سال، سودی معادل با ۱۵٬۰۰۰٬۰۰۰ تومان بدست میآورد.بنابراین این شخص با خرید این سوپر مارکت، از این ۱۵٬۰۰۰٬۰۰۰ تومان صرف نظر کردهاست. در واقع این ۱۵٬۰۰۰٬۰۰۰ تومان یکی از هزینههای ضمنی، این شخص برای خرید سوپرمارکت است.
هزینههای فرصت در مصرف
در حفاظت محیطی ،هزینه فرصت همچنین قابل اجراست .این مطب میتواند در قانون اثبات شود ،که باید بوی سرطانزای بنزین بهطور کامل از بین برود. متأسفانه این مسئله نیازمند پالایشگاههایی است ،که تجهیزاتی با قیمت میلیونها دلار را نصب کند، و هزینه را به عهدهٔ مصرفکنندهها بگذارد. تعداد قابل توجهی از موارد سرطانی ،مربوط به بنزین است. اگرچه کم است اما ،چند مورد را در سال میتوان در کشور ایالات متحده تخمین زد.بنابراین تصمیم کاهش بوها به خاطر هزینه فرصت، مورد انتقاد قرار گرفتهاست. صدها میلیون دلار که برای این طرح صرف شده است.میتوانست در مورد دیگری که بسیار سودمندتر است ،همچون کاهش مرگ و میر از طریق سرطان و اتومبیل مصرف شود. این اعمال (یا صریح تر یکی از بهترین آنها) هزینه فرصت کاهش بوی بنزین هستند99/7/25