نصرت الله میر
نصرتالله میر معروف به حاجی میر فرزند مرحوم میر نوروزی، سال ۱۳۱۱ در محلهی پشتبازار خرمآباد دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش به پایان رسانید و حضور فعال خود در عرصههای فرهنگی، اجتماعی را با اشتغال به تدریس و مدیریت در حیطههای آموزش و پرورش لرستان آغاز کرد. او که خود پرورشیافتهی فرهنگ و تمدن لرستان بود، مجدانه گام در راهی نهاد که فرجامش نیکنامی و ثمرهاش نقشآفرینی صدها اندیشمند در عرصههای توسعهی استان و میهن عزیزمان است. کتاب «تاریخ پانصد ساله لرستان»(506 تا 1006 ق) تلاش او در ثبت صادقانه و بدون تحریف وقایع لرستان است که با وجود تکمیل و تدوین، دست اجل مهلت رؤیت به این بزرگمرد را نداد و ایشان در دهم اردیبهشت هزارو سیصدو هشتادو هفت دار فانی را وداع گفت و کتاب، چند ماه پس از وفاتش، به همت فرزند خلف وی روانهی بازار کتب کشور شد. بایداذعان داشت که زندگی متعهدانه و نقش مؤثرحاجی میردر ایجادبسط و همدلی اقشار و ایلات مختلف لرستان(به خصوص طوایف بالاگریوه)، بخشی از تاریخ این قوم و خطه را رقم زد. وی از نخستین کسانی بود که اواخر دهه ۴۰ به دنبال پیدا کردن ورثهی «علی میردریکوند» نویسنده کتاب معروف «بهشت برای گونگادین نیست»، راهی نواحی کُرکی، مُنگره و قیلاب شد تا جایزه ویژه را به آنان اهدا نمو
دورق به روایت تاریخ پانصد ساله لرستان/نصرت الله میر
نصرت الله میر(حاجی میر) در کتاب تاریخ پانصد ساله لرستان می نویسد”
درکتاب حدودالعالم آمده که دورق شهری بوده- که ویرانه های آن نزدیک شادگان کنونی است- مرکز شهرستان سرق بوده است. دورق یا دورق الفرس که نام اصلی آن دراک است به ناحیه باتلاقی بین فلاحیه و ساحل خلیج فارس گفته شده و هنوز هم به دورقستان معروف است. در نزدیکی دورق دو شهر کوچک وجود داشته یکی موسوم به میراتیان و دیگری میراثیان که در زمان حکومت شجاع الدین خورشید (۵۸۰ (قمری)سده شش قمری، پانصد و هشتادمین سال در گاهشماری هجری قمری است. اول محرم این سال برابر با بیست و یکم آوریل سال ۱۱۸۴ میلادی است) به طرازک و اطراف آن، این دو نفر که از بستگان نسبی و همراهان وی بودند این دو قصبه را احداث کردند و تا پایان عمر ناصر خلیفه مقتدر عباسی در آنجا سکونت داشتند.
فرزندان و نوادگان این مردان که از زمینهای باتلاقی و گرمای طاقت فرسا و شرجی و گزند حشرات به تنگ آمده بودند به دهستان منگره، زادگاه آباء و اجدادی خویش مراجعت کردند و هوای لطیف و خنک و سالم کوهستان را به زمین های مسطح و باتلاقی در عین حال آباد ترجیح دادند و چون مدتهای مدید، این افراد در محل دورق زندگی کرده بودند ، در برگشتن به وطن خود و اسکان دریکی از قراء منگره به دورقی معروف شده اند که احفاد میراتیان به میرچناری و میراثیان به میردورقی مشهور شده اند- بعد از قتل نادرشاه اعراب کعبی دورق را متصرف شدند و بقایای اهالی دورق و طوایف را از آنجا بیرون راندند ، از شواهد امر چنین استنباط می شود که قبل از تبعید شجاع الدین خورشید و اقربانش به این محال و احداث شهرک های میراتیان و میراثیان ، شهر دورق بسیار آباد بوده است. بزرگانی از میان قوم ساکن دورق برخاسته اند که مشهورترین آنان احمد ابن ابراهیم دورقی یکی از قضات در زمان مأمون و ابوعقیل بشیربن عقبه دورقی، ابوالفضل دورقی و ابوعلی دورقی و ابومسلم محمدابن شیرویه است جماعتی به واسطه پوشیدن کلاه های دورقی منسوب به دورقی شده اند و هم چنین در آن هنگام ناسک و زاهد را دورقی می گفتند و چون یعقوب ابن ابراهیم و برادرش ناسک بوده اند بدین لقب شهرت یافته و فرزندانشان را دورقی نامیده اند، سرزمین بین ارجان و رامهرمز را نیز دورق یا دورَک میگویند.
نوشته فوق از روی کتاب تاریخ پانصد ساله لرستان مرحوم حاج نصرت الله میر (حاجی میر) برداشت شده ( بدون ویرایش و دستکاری ) روحش شاد و یادش گرامی باد.
د