غار کلدر دره خرم آباد
درک ظهور انسان مدرن و ناپدید شدن نئاندرتال ها: بینشی از غار کلدار (دره خرم آباد، غرب ایران)
گزارش های علمی جلد 7 , شماره مقاله: 43460 ( 2017 )
خلاصه
غار کلدر یک محوطه باستان شناسی کلیدی است که شواهدی از گذار دوره پارینه سنگی میانی به بالایی در ایران را ارائه می دهد. حفاریها در این مکان در سالهای 2014-2015 منجر به کشف بقایای فرهنگی که عموماً با انسانهای مدرن آناتومیکی (AMHs) مرتبط است و شواهدی از صنعت احتمالی ساخته شده توسط نئاندرتالها در لایههای پایه انجام شد. سعی شده است یک گاهشماری برای سایت ایجاد شود. اینها شامل چهار تاریخ ترمولومینسانس (TL) برای لایه 4، از 3300 ± 23،100 تا 2300 ± 29،400 BP، و سه تاریخ کربن رادیو کربن AMS از نمونههای زغال چوب متعلق به قسمت پایینی همان لایه، با سن 50-37،50 B50، 37،6، BP هستند. 44200-42350 کالری فشار خون و 54400-46050 کالری فشار خون (همه در سطح اطمینان 95.4٪). غار کلدر اولین منطقه پارینه سنگی پسین است که در زاگرس کاوش شده است که یکی از قدیمیترین مکانهای با مواد فرهنگی منسوب به AMHهای اولیه در آسیای غربی است. همچنین فرصتی برای مطالعه تفاوتهای فنآوری بین موسترین و اولین فنآوریهای سنگی پارینه سنگی فوقانی و همچنین رفتار انسان در منطقه ارائه میدهد. در این مطالعه، ما شرح مفصلی از چینه نگاری جدید حفاری شده، نتایج کمی از مجموعه های سنگی، تجزیه و تحلیل اولیه بقایای جانوران، داده های زمین شناسی، جنبه های تافونومیک، و تفسیری از محیط دیرینه منطقه ارائه می دهیم. همچنین فرصتی برای مطالعه تفاوتهای فنآوری بین موسترین و اولین فنآوریهای سنگی پارینه سنگی فوقانی و همچنین رفتار انسان در منطقه ارائه میدهد. در این مطالعه، ما شرح مفصلی از چینه نگاری جدید حفاری شده، نتایج کمی از مجموعه های سنگی، تجزیه و تحلیل اولیه بقایای جانوران، داده های زمین شناسی، جنبه های تافونومیک، و تفسیری از محیط دیرینه منطقه ارائه می دهیم. همچنین فرصتی برای مطالعه تفاوتهای فنآوری بین موسترین و اولین فنآوریهای سنگی پارینه سنگی فوقانی و همچنین رفتار انسان در منطقه ارائه میدهد. در این مطالعه، ما شرح مفصلی از چینه نگاری جدید حفاری شده، نتایج کمی از مجموعه های سنگی، تجزیه و تحلیل اولیه بقایای جانوران، داده های زمین شناسی، جنبه های تافونومیک، و تفسیری از محیط دیرینه منطقه ارائه می دهیم.
معرفی
درک گسترش اولیه انسان های آناتومیک مدرن (AMHs) در خارج از آفریقا، یک هدف کلیدی برای دیرینانتروپولوژیست ها است. AMH ها از آفریقا سرچشمه گرفتند و در سراسر خاورمیانه به اوراسیا و استرالیا و قاره آمریکا گسترش یافتند. این AMH ها اولین انسان هایی بودند که دو قاره اخیر را اشغال کردند، اما آنها جایگزین جمعیت های دیگر در اوراسیا شدند. از آنجایی که تعداد کمی بقایای انسانی با قدمت مناسب برای مطالعه این فرآیند پراکندگی در دسترس است، گسترش AMH ها به بهترین وجه توسط ظاهر مرحله اولیه فرهنگ آنها، که به عنوان اوریگناسین استنباط می شود، مستند شده است (اما رجوع کنید به مرجع 1 ) . در غرب اوراسیا، این تکنو مجتمع جایگزین موستریان شد که در این منطقه با نئاندرتال ها مرتبط بود. این انتقال ممکن است تقریباً در 50 تا 40 کا رخ داده باشد (رجوع کنید به مراجع 2 و 3، 4 ، 5 ، 6 ، 7 ).
یکی از مناطق کلیدی مرتبط با فرآیند پراکندگی ایران و عراق، به ویژه رشته کوه های زاگرس است. از زمان اولین بررسی زاگرس توسط D. Garrod در سال 1930، نهشته ها و یافته های سطحی پارینه سنگی از تعداد زیادی غار، پناهگاه های سنگی و محوطه های فضای باز گزارش شده است، اما تعداد کمی از آنها به طور کامل کاوش شده اند. به طور محلی، فاز اولیه تکنومپلکس مرتبط با AMH های اولیه به نام بارادوستین شناخته می شود. مجموعههای اولیه پارینه سنگی بالایی به رستمیان نیز شناخته میشوند که به عنوان یک تکنومپلکس مبتنی بر تیغه تعریف میشود 8 ، 9 ، 10 ، 11 . اگرچه کونارد و همکاران. رستمیان را صنعتی متمایز از برادوستیان 11 بدانیمهر دو اصطلاح به اوایل دوره پارینه سنگی بالایی در ناحیه زاگرس اشاره دارند.
بسیاری از محققانی که مواد زاگرس را مطالعه میکنند موافقند که مجموعههای سنگی این منطقه با مجموعههایی از اروپای مرکزی و شام مشترک هستند. اینها شامل ویژگیهای تایپی-فناوری سنت اوریگناسی و همچنین تنوع بین مجموعهای 12 ، 13 ، 14 است . برای مثال اولشفسکی و دیبل 12 تغییر نام بارادوستیان را به «اوریگناسین زاگرس» با توجه به شباهتهای درک شده با مواد اوریگناسی پیشنهاد کردند.
با این حال، در مورد اینکه آیا پارینه سنگی بالایی از صنایع موستری قبلی در منطقه تکامل یافته است یا خیر، اختلاف نظر وجود دارد . برخی از نویسندگان پیشنهاد کرده اند که بارادوستی ممکن است به صورت محلی از Mousterian 5 ، 12 ، 13 ، 14 ، 16 ، 17 ، 18 ، 19 ، 20 ، 21 ، 22 ، 23 ، 24 ، 25 ، 26 ، 28 ، 28 ، 29 ، 30 ، 31 ،32 . از یک سو، کار اخیر بر روی دو مجموعه طبقه بندی شده از وارواسی و یافته از یک تکامل درجا از پارینه سنگی بالایی از موسترین محلی حمایت می کند . با این حال، آن مطالعه تنها بر دو مجموعه متمرکز بود. بنابراین، نتایج ممکن است به طور کامل برای کل منطقه زاگرس قابل اجرا نباشد. از سوی دیگر، Tsanova 15 تردیدهایی را در مورد اینکه آیا زاگرس ایران منشأ فناوری تیغه است یا خیر، ایجاد کرد. با این حال، کشف بیش از 90 مکان در زاگرس جنوبی عمدتاً با فناوریهای مبتنی بر تیغه مرتبط است که یکی از آنها به 40000 کالری مربوط میشود. BP – نشان می دهد که فناوری در منطقه دارای درجه بالایی از پیچیدگی است 5 ، 8 ، 9 ، 10، 11 .
علاوه بر این، طول زاگرس از شمال غربی به جنوب شرقی بیش از 2000 کیلومتر و از شرق به غرب تا چند صد کیلومتر عرض دارد . به دلیل فقدان بررسیهای گسترده و کاوشهای باستانشناسی در منطقه، بسیاری از جنبهها به خوبی درک نشدهاند. به عنوان مثال، آخرین تحلیلهای تایپی-تکنولوژیکی روی مجموعه سنگی از محوطه غارخر، حاکی از وجود مکانهای متعدد حاوی توالیهای پارینه سنگی میانی و بالایی در منطقه زاگرس است. این یافتهها پتانسیل ادامه تحقیقات در مورد انتقال پارینه سنگی میانی به بالایی را تأیید میکند . با این حال، تنها چند سایت کاوششده حاوی توالیهای باستانشناسی بدون وقفه است که شامل نهشتههای پارینه سنگی میانی و بالایی است .. برخی از محوطه های به خوبی کاوش شده، به عنوان مثال، یافته، سطوح اشغال دوره پارینه سنگی میانی را ندارند. علاوه بر سایت های گزارش شده در غارهای گیلوران و قمری 35 ، ورواسی و غارخر تنها محوطه های موجود در زاگرس ایران هستند که دارای بقایای فرهنگی متعلق به هر دو دوره پارینه سنگی میانی و بالایی هستند (شکل 1) .). با این حال، تا به امروز، تاریخ هیچ کدام مشخص نشده است. ورواسی و غارخر به طور درشت حفاری شدند ( تف 20 سانتی متری در ورواسی و تف های 10-30 سانتی متری در غار خوار). کنترل زمانسنجی سایتها به دلیل حفظ ضعیف مواد آلی استخراجشده از محوطههای باستانشناسی و چالشهای سیاسی و بیثباتی، که کار کاوش را برای بیش از 20 سال عملاً غیرممکن کرده است، با مشکل مواجه شده است. در اینجا، توالی بهخوبی طبقهبندی شده غار کلدار که اخیراً حفاری شده و تاریخگذاری شده است، ارائه میکنیم که انتقال از پارینه سنگی میانی به پارینه سنگی فوقانی را مستند میکند.
نتایج
چینه شناسی سایت
غار کلدر در شمال دره خرم آباد در طول جغرافیایی 48 درجه و 17 دقیقه و 35 دقیقه و عرض جغرافیایی 33 درجه و 33 دقیقه و 25 دقیقه و در ارتفاع 1290 متری از سطح دریا واقع شده است. طول آن 16 متر، عرض آن 17 متر و ارتفاع آن 7 متر است. پتانسیل این سایت برای کاوش برای اولین بار طی یک بررسی در سال 2010، زمانی که مطالعه منطقه ای خود را در مورد دره خرم آباد به عنوان یک پروژه تحقیقاتی هدفمند آغاز کردیم، شناسایی شد. اولین کاوش 35 در سال 12-2011 انجام شد.
حفاری 15-2014 بر درک بهتر چینه شناسی و به دست آوردن نمونه هایی برای تاریخ گذاری متمرکز شد. ما یک ترانشه 3×3 متری نزدیک ورودی باز کردیم و یک نمونه 50 سانتی متری حجیم از گودال آزمایشی قبلی (مربع E5، E6، E7، F5، F6، F7، G5، G6 و G7) نگه داشتیم (شکل تکمیلی S1 ) . این کاوش با استفاده از تف های 5 سانتی متری در هر واحد باستان چینه شناسی و همچنین ثبت سه بعدی از تمام یافته ها انجام شد.
ترانشه حفاری شده یک بخش تقریباً 2 متری (195 سانتی متری) از رسوبات رسوبی را نمایان کرد که با پنج لایه اصلی مشخص می شود. در طول کار میدانی، تمایزات درون لایهها با توجه به تفاوتهای رسوبشناسی جزئی انجام شد. تحقیقات ریز چینهشناسی در حال انجام، توصیف مناسبی از لایههای فرعی ارائه میکند.
لایه های 1 تا 3 (شامل لایه های فرعی 4 و 4II) از رسوب خاکستری با رنگ سبز متمایل به سیاه تشکیل شده است که شامل کلاسست های سنگ آهک زاویه دار ضخیم و نازک است. ضخامت این لایهها از 60 تا 90 سانتیمتر متغیر بود و شامل مراحل بسیاری از دوران هولوسن بود: دوران اسلامی و تاریخی، عصر آهن، عصر برنز، کالکولیتیک و نوسنگی. با این حال، به دلیل وجود برخی بیوتورباسیون در این لایهها، فازها تنها با مطالعه اولیه سفالها، مصنوعات فلزی و برخی مصنوعات سنگی تشخیصی از لایههای زیرین شناسایی شدند.
لایه 4 (شامل لایه های فرعی 5، 5II، 6 و 6II) شامل یک رسوب سیلتی اما فشرده قهوه ای تیره با بقایای فرهنگی از دوره پارینه سنگی بالایی و اولیه است. در بالاترین قسمت های این لایه، دو شومینه ساخته شده از خاک رس به دست آمد و از طریق گرما لومینسانس تاریخ گذاری شد، که سن آنها بین 3300 ± 23100 تا 2300 ± 29400 BP بود ( جدول 1 ). تاریخهای بهدستآمده نشان میدهد که این شومینهها از رسوبات قدیمیتر موجود از قسمت بالایی این لایه در مراحل بعدی پارینه سنگی فوقانی ساخته یا مورد استفاده مجدد قرار گرفتهاند. تاریخ های رادیوکربن AMS 38650-36750 کالری BP، 44200-42350 کالری BP، و 54400-46050 کالری BP از مواد زغال چوب واقع در زیر این لایه به دست آمده است ( جدول 2 ).
لایه 5 (شامل لایههای فرعی 7 و 7II) از یک رسوب قهوهای مایل به قرمز بسیار سیمانی با چند بلوک آهکی زاویهدار کوچک و آثار باستانی پارینه سنگی میانی تشکیل شده است ( شکلهای 2a،b و 3 ). تا به امروز، هیچ داده رادیومتری برای این لایه در دسترس نیست.