شجاع الدین خورشیددر واپسین سالهای حکومت سلجوقیان عراق عجم بر نیمه غربی ایرانی، شجاع الدین خورشید از امرای لر تبار ارتش سلاجقه که در لرستان در خدمت حسام الدین شوهلی بود، با استفاده از ضعف و فترت دودمان سلجوقی دست به یکپارچگی طوایف لر زد و حکومتی مستقل از سلاجقه و خوارزم شاهیان بنیان نهاد.
شجاع الدین خورشید سر سلسله حکومت اتابکان لر ملقب به آل خورشید بود. وی به دلیل عدالت و دادگستری مورد احترام مردمان زمان خود بود
این آرامگاه در 15 کیلومتری جنوب شهر خرم آباد در روستایی به نام گوشه شهنشاه (شینشاه) واقع شده است. این بنای آرامگاهی که در دوره صفوی و در زمان شاهوردی خان آخرین اتابک لر ساخته شده است، مربوط به شجاع الدین خورشید سر سلسله اتابکان لر (آل خورشید) بوده که به مدت سی سال از آخر قرن پنجم تا اوایل قرن ششم ه.ق بر ایالات لر کوچک فرمانروایی کرده است و به واسطه عدالت و دادگستری مقبره وی مورد احترام اهالی قرار گرفته است.
پلان مقبره مستطیل شکل و پلان داخلی آن هشت ضلعی و هر ضلع آن 2,5 متر است. سبک معماری گنبد آن نار دو پوسته و مواد و مصالح آن سنگ، آجر ملات، گچ و ماسه آهک است. ارتفاع گنبد از سطح زمین 12 متر است. در وسط آن قبری است که برروی آن صندوق چوبی کنده کاری شده ای قرار دارد.
این اثر به شماره 1920 مورخ 76/6/16 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.آدرس: جاده کمربندی خرم آباد – اندیمشک – کیلومتر 7 – فرعی جنب زندان پارسیلون
اتابکان لر کوچک
نام سلسلهای که بین سالهای ۵۸۰ تا ۱۰۰۶ه.ق) در لرستان و بخشهایی از استانهای ایلام و همدان و خوزستان و مرکزی و کرمانشاه (ناحیه لر کوچک) فرمانروایی میکردهاند. پایتخت این دودمان شهر شاپورخواست (خرمآباد کنونی) و مقر فرماندهی شان قلعهفلکالافلاک بود. اتابکان لر کوچک در کنار اتابکان لر بزرگ اولین سلسلههای لرتبار ایرانی پس از حملهٔ اعراب بودند که در پی بازگرداندن شکوه ایران پیش از حمله و ویرانیهای اعراب، حکومتشان را بنا کردند.
فرمانروایان این دودمان از فرزندان شجاعالدینخورشید، بنیانگذار فرمانروایی لر کوچک بودهاند و واپسین فرمانروای لر کوچک شاه وردی خان به دست شاه عباس یکم صفوی شکست خورد و فراری شد و دودمان اتابکان لر دست نشانده حکومت مرکزی صفویان شده و عنوان والیان لرستان را به دست آوردند.
شجاع الدین خورشید دومین حاکم ایرانی پس از حمله اعراب و فروپاشی شاهنشاهی ایران است که برای خود از عنوان شاهنشاه استفاده کرد؛ نخستین نفر، عضدالدوله دیلمی بود. هماکنون آرامگاه او در جنوب شهر خرمآباد در منطقه گوشه شینشا قرار دارد.
گستره فرمانروای
خاندانهای لر کوچک مردمانی بودند از کردان آسیای صغیر و لران ایرانی که در حدود بین عراق عجم و عراق عرب ییلاق و قشلاق میکردند و خراج خود را به دیوان بغداد میدادند. سرزمین لرستان به دو بخش لر کوچک و لر بزرگ تقسیم میشود. در کتاب تاریخ مغول در صفحه ۴۴۲ و در کتاب مجملالتواریخ گلستانه در صفحه ۲۰۴ به این شرح در خصوص سرزمینهای لر کوچک و بزرگ آمدهاست:
لر کوچک همان است که حالیه هم آن را لرستان میگوییم و غرض از این قسمت اخیر که در آن ایام لر کوچک خواند میشده بیشتر ناحیه فیلی یعنی اطراف خرمآباد و اراضی پشت کوه بودهاست. مراد از لر کوچک، ایلات لرستان، ایلام، بخشی از کرمانشاه و همدان و شمال شرقی عراق حالیه (شامل طوایف لک و فیلی) و مراد از لر بزرگ، ایلات بختیاری، ممسنی و کهگیلویه دانسته شدهاست یعنی به خلاف تقسیم فوق.
رضاقلیخان هدایت، در مورد جغرافیای لر کوچک مینویسد: سخن مخفی نماند که لر کوچک که در خرمآباد و خاوه و الشتر و صدمره و یدمن سکنی دارند جمعی بودهاند و هستند و عرض ولایت ایشان بر جنوب عراق واقع است از طرفی به همدان و قلمرو علیشکر بهارلوی ترکمان و طرفی بالکان خوزستان متصل است، و طول آن ولایت از قصبه بروجرد الی بغداد و سایر محال تخمینأ یکصد فرسخ است.
پیدایش اتابکان لرستان
در واپسین سالهای حکومت سلجوقیان عراق عجم بر نیمه غربی ایرانی، شجاع الدین خورشید از امرای ارتش سلاجقه که در لرستان در خدمت حسام الدین شوهلی بود، با استفاده از ضعف و فترت دودمان سلجوقی دست به تشکیل حکومت زد و حکومتی مستقل از سلاجقه و خوارزمشاهیان بنیان نهاد.
خلفای عباسی هرگز حاضر به رسمیت شناختن فرمانروایان این دودمان نشدند و به این ترتیب در بحبوحه حمله مغول به ایران، لرستان دارای حکومتی مستقل بود که از موج اول و دوم حملات مغول مصون ماند. در فاصله زمانی بین موج دوم تا موج سوم حملات مغول، جلالالدین خوارزمشاه که از هند برگشته بود، در لرستان به استراحت و تجدید قوا پرداخت اما چون خلیفه عباسی برای نابودی او و اتابکان لرستان سپاهی اعزام کرده بود، از لرستان خارج شد و به سوی آذربایجان رفت.
موج سوم حمله مغول توسط هولاکو خان شکل گرفت که شاه لرستان، بدرالدین مسعود نسبت به مغولها ابراز اطاعت کرد و هولاکو را در حمله به بغداد و خلع خلیفه همراهی کرد و در فرمانروایی لرستان ابقا شد.
نامگذاری به اتابکان
در کتب تاریخی نوشته شده در عهد مغول آمده که عنوان اتابک برای امرای این سلسله جعلی بوده و آنها مانند سایر اتابکان قلمرو سلاجقه و خوارزمشاهی، وظیفه تربیت شاهزادگان درباری را بر عهده نداشتهاند.
به نظر میرسد آنها برای آنکه صلح را در قلمرو خود برقرار کرده و با همسایگان سلجوقی و خوارزمشاهی خود متحد بمانند از این عنوان استفاده کرده باشند.
مهاجرت به لرستان
حمدالله مستوفی دربارهٔ مهاجرت اقوام غیر لر به لرستان در زمان حکومت اتابکان این گونه میگوید:
تومان لر کوچک ولایتی معتبر است و در ذکر مقام لران و سبب وقوع اسم لری برایشان یاد کرده شدند که درکول مارود بودند چون در آن کول مردم بسیار شدند هرگروهی بموضعی رفتند و ایشان را بدان موضع بازخواندند چنانکه در آن، چنگردی اوتری و هر قبیله از لران که در آن کولی مقام نداشتند لر اصلی نباشند. چنانکه کوشکی، کنبلی، روزبهانی، ساکی، سادلرینی، داودی، عباسی، محمد کماری و گروهی (و) جنک رومی که امرای لر و خلاصه ایشانند از شعبه سلغوری اند.
حمدالله مستوفی همچنین در مورد سایر اقوام که در زمان اتابکان به لرستان مهاجرت کردهاند این گونه میگوید:
و از شعب دیگران این اقوام اند؛ کارندی، جنکردی، فضلی، سنوندی، الانی، کاه کاهی و رجوارکی، دری، ویراوند، و مابکی، داری، آبادکی، ابوالعباسی، علوممائی، کچائی، سلکی، خودکی، بندوئی و جز ایشان منشعب شدند اما قوم ساهی آرسان ارکی بیهی اگر چه زبان لری دارند لر اصلی نیستند و دیگر دیهاء مارود، لر نیستند روستایی اند و این طوایف تا شهور سنه خمسین و خمسمائه هرگز سروری علیحده نداشتهاند و مطیع دارالخلافه بوده در فرمان حکام عراق عجم بودهاند.
امرای لر کوچک
در سال ۵۸۰ ه.ق) یکی از روسای لر کوچک به نام شجاع الدین خورشید طوایف لر کوچک را تحت امر خود درآورد و در قلعه مستحکم مانرود از قلعههای مستحکم لرستان استقرار یافت. پس از او سلسله امرای لر کوچک تا اواسط قرن دهم هجری یعنی تا ایام سلطنت شاه طهماسب اول صفوی باقی بودند و آخرین آنها که نامی از او باقی است شاه رستم بن جهانگیر ملقب به رستم خان است که گفته شدهاست داماد شاه طهماسب بوده و در زمان صفویه به لرستان حکومت داشتهاست.
اسامی امرای لر کوچک
- شجاع الدین خورشیدبن ابی بکر (۵۸۰–۶۲۱)
- سیف الدین رستم برادرزاده او
- ابوبکربن محمد برادر سیف الدین رستم
- عزالدین گرشاسف بن محمد برادر ابوبکر
- حسام الدین خلیل بن بدربن (شجاع الدین خورشید) تا۶۴۰
- بدرالدین مسعودبن حسام الدین خلیل (۶۴۰–۶۵۸)
- تاج الدین شاه بن حسام الدین خلیل (۶۵۸–۶۷۷)
- فلک الدین حسن و عزالدین حسین دو پسر بدرالدین مسعود (۶۷۷–۶۹۲)
- جمال الدین خضربن تاج الدین شاه (۶۹۲–۶۹۳)
- حسام الدین عمر و صمصام الدین محمود (۶۹۳–۶۹۵)
- عزالدین محمدبن عزالدین حسین (۶۹۵–۷۰۶)
- دولت خاتون زن عزالدین محمد و برادرش عزالدین حسین (۷۰۶–۷۲۰)
- شجاع الدین محمودبن عزالدین حسین (۷۲۰–۷۵۰)
- ملک عزالدین بن شجاع الدین محمود (۷۵۰–۸۰۴)
- سیدی احمدبن عزالدین (۸۰۴–۸۵۱)
- شاه حسین عباسی (۸۱۵–۸۷۳)
- شاه رستم عباسی از ۸۷۳
- اغوربن شاه رستم
- جهانگیربن اغور تا ۹۴۹.
- رستم خان بن جهانگیر از ۹۴۹ تا ۹۷۸ حیات داشتهاست .(تاریخ مغول. تألیف عباس اقبال. صص ۴۴۸–۴۵۲)