آقای استاندارنگذارید چنین شود

زمان مطالعه این مطلب تنها: 6 دقیقه

آقای استاندارنگذارید چنین شود

آقای استاندارنگذارید چنین شود  1  -به گزارش خبربان: مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب لرستان اظهار داشته‌است: شهر خرم‌آباد یکی از نقاطی است که با تنش آبی جدی روبه‌رو است و در وضعیت هشدار قرار دارد. وی می‌افزاید: درحال حاضر آب شهر از چشمه‌ها‌ی گلستان، مطهری، گرداب دارایی تامین می‌شود که با توجه به خشک‌سالی و کاهش شدید بارندگی، دبی این چشمه‌ها به طرز نگران‌کننده‌ای کاهش یافته است.
در جای دیگر، این مقام از کاهش 68 درصدی دبی چشمه‌ها و افزایش 11 درصدی مصرف خبر می‌‌دهد و اضافه می‌کند: افزون بر چشمه‌ها، بقیه‌ی آب شهر از طریق حفر 54 حلقه چاه تامین می‌شود.
این گفته‌ها، تیتر یک سیمره در شماره‌ی سوم آذر 1404 یعنی بیش از چهار سال پیش را زیر عنوان: «اگر چشمه‌های شهر بخشکند»، به یاد می‌آورد که در آن گفته شده بود: اگر با تداوم و تشدید خشک‌سالی‌ها، این چشمه‌ها‌ بخشکند یا حتا دبی آن‌ها در اندازه‌های اثرگذار کاستی گیرد، معلوم نیست چه تدبیری برای رویارویی با این پدیده اندیشیده شده‌است!؟»
اینک پرسش کلیدی نه تنها تامین آب شهر بلکه این است که آیا حفر 54 حلقه چاه در دره‌ی خرم‌آباد اثری برکاهش دبی این چشمه‌ها نداشته است!؟
در این حیطه به سال 88 برمی‌گردیم که در آن، مدیرعامل وقت آب منطقه‌ای لرستان در پاسخ به این پرسش که آیا 12 حلقه چاه در دره‌ی خرم‌آباد تاثیری بر عملکرد چشمه‌های شهری نداشته، گفته بود: این 12 حلقه چاه هیچ‌گونه زیان محسوسی نداشته و سفره‌های کارستیک را با بحران مواجه نمی‌کند. (بامداد لرستان- 25 فروردین 1388)
به هنگام حفر این چاه‌ها اعتراض‌ها و ایرادهای زیادی در مطبوعات به کار وارد شدکه مدیرعامل وقت پاسخ داد: اگر از این چاه‌ها استفاده نکنیم آب نداریم به مردم بدهیم. به همین راحتی!؟ و نه به بیان محترمانه‌ی آقای مدیرعامل بلکه به زبان عامیانه: یعنی گور پدر چشمه و سراب به ما چه مربوط است. وظیفه‌ی ما این است که به مردم آب بدهیم و نه بیش‌تر از آن.
در این زمینه، به خلاف نظر مدیرعامل وقت آب منطقه‌ای استان، مهندس میرزایی مشاور ارشد آب منطقه‌ای لرستان مه پس از آن مدیرعامل این شرکت شد، اظهار داشته‌است: مسئله‌ای که علاوه بر خشک‌سالی‌های اخیر، در حال حاضر چشمه‌ها و سراب‌های شهر خرم‌آباد را تهدید می‌کند، حفر چاه‌های متعدد آب در آب‌خوانِ آهکی خرم‌آباد است که با توجه به ارتباطِ هیدرولیکی این چاه‌ها و سراب‌های شهر، برداشت قابل توجه از آن‌ها برای تامین آب شهر باعث پایین افتادنِ سطح آب زیرزمینی و خشک شدن چشمه‌ها و سراب‌های موجود می‌شود. (آفتاب لرستان-2 آذر 91)
بدین ترتیب، چشمه‌‌های شهری از دو سو مورد حمله‌ی گازانبری: خشک‌سالی و برداشت از آب چاه‌ها قرار گرفته‌اند. موضوعی که تنها نگرانی امروز نیست بلکه دغدغه‌ی درازمدت است، برای نمونه:
در صفحه‌ی 285 مطالعات قابلیت‌سنجی توسعه‌ی استان لرستان بخش آینده‌نگری اقتصاد کلان استان در 26 سال پیش، گفته شده‌است: «اعمال مراقبت و حساسیت ویژه در حفر چاه‌هایی در حوزه‌ی آب‌خوان‌های مجاور سراب‌های مهم از جمله سزاب‌های دره‌ی خرم‌آباد؛ هرگونه بی‌احتیاطی در این عرصه، می‌تواند به فاجعه‌ای دهشتناک و جبران‌ناپذیر از طریقِ نابودی شبکه‌ی تامین آب این سراب‌ها بینجامد و این ثروت بی‌بدیل را برای همیشه از دسترس توسعه‌ی منطقه خارج کند که قطع آب مصرفی شهر، تنها بخشی از پیامدهای آن است.» (سیفی، صادق- اقتصاد کلان استان لرستان- سازمان برنامه و بودجه لرستان- 1378)
اتفاقی که بعد، با حفر افراطی این همه چاه در آب‌خوان آهکی خرم‌آباد به وقوع پیوسته و اگر روندها ادامه یابد باز هم باید این سخن را تکرار کرد که: هیچ‌کس چنین به کشتن خود برنخاست و در آن صورت سوگ‌مندانه ندا درداد: خدا حافظ چشمه‌ها و سراب‌های منحصربه‌فرد اکوسیستم‌های شهری کشور! خداحافظ دریاچه‌ها و چنارهای ریشه در آب شهر! نابرنامگی‌ها دارد چه بر سرتان می‌آورد…!؟
به‌راستی این همه مطالعه و هشدار فقط برای نمایش در قفسه‌ی کتاب‌خانه‌ها و آرشیوهای مطبوعاتی است یا باید تاثیری هم بر نگاه‌های فلج و کرگوشی مسئولانی که فقط در اندیشه‌ی حلِ مشکلِ سازمانی خود بوده‌اند، بر جای گذاشته باشد!؟
«پی‌یر ماسه» می‌گوید: در حالی که عامل‌های نامساعد از میان برداشته می‌شوند نباید عامل‌های نامساعد جدیدی به‌جای آن‌ها به‌وجود آیند؛ گفته‌ای که خیلی وقت‌ها در این شهر به پشیزی هم گرفته نشده‌است و گردانندگان، بارها انگشت‌های شهر را بی هیچ ابایی در سوراخ مار فرو برده‌اند که نمونه‌ی آن حفر همین چاه‌ها در آب‌خوانِ کارستیک با خطرِ خشک شدنِ چشمه‌ها و سراب‌هاست.

اگر چشمه‌های شهری بخشکند
1-در حالی که با خشک شدن تالاب‌ها و چشمه‌های متعدد در گستره‌ی زاگرس به ویژه منبع آبی عظیمی چون کوهرنگ، زنگ بیدارباش برای شهری چون خرم‌آباد که بخش عمده‌ی آب آن از چشمه‌های شهری تأمین می‌شود، به صدا درآمده است و به قول «والری» داریم دود آینده را بو می‌کشیم، به نظر می‌رسد جهان این شهر، جهان سرنوشت‌هاست و نه دنیای برنامه‌ریزی براساس احتمالات و ریسک‌ها. خدا کند چنین نشود ولی اگر با تداوم و تشدید خشک‌‌سالی‌ها، این چشمه‌ها هم بخشکند یا حتا دبی آن‌ها در اندازه‌های اثرگذار، کاستی گیرد، معلوم نیست چه تدبیری برای رویارویی با این پدیده‌ی تازه به صحنه آمده، اندیشه شده است؟!.
به نظر می‌رسد در دنیای به سرنوشت سپرده شده‌ی خرم‌آباد، همه‌چیز ثابت است و هیچ عدم قطعیت و تغییر نامنتظره‌‌ای در راه نیست؛ و اگر هم باشد، «چو فردا شود فکر فردا کنیم!؟»

بنابراین همه، راحت سرجایشان نشسته‌اند و ملالی ندارند تا دقیقه‌ی نود و حتا وقت اضافی و زمانی هم که فاجعه‌ی احتمالی اتفاق افتاد و آچمز شدند بر اساس اصل اصیلِ جاافتاده‌ی مدیریتیِ طلبکارانه، خواهندگفت: غافل‌گیر شده‌ایم و خلاص!.
درد بی‌درمان ما در این گونه موردها، گول‌زدن خودمان است. به قول «کوبلرس» ما برای حفظ خودمان از اخبار ناگوار مثل مرگ عزیزان و دوستان نزدیک، ابتدا به انکار روی می‌آوریم، واکنش‌های بعدی ما عصبانیت، سفسطه‌بافی، ناامیدی و در نهایت پذیرش واقعیت است آن هم در زمانی که آب از سر گذشته است و این در حالی است که گاه سرعت رسیدن واقعیت‌ها به گونه‌ای است که تنها واکنش‌مان می‌تواند بر زبان راندن همان عبارت معروف: ناگهان چه زود دیر می‌شود، باشد و این همه، محصول بی‌توجهی به برنامه‌ریزی سناریویی برای تامین پایدار آب شهر از منبع‌های مطالعه شده ولی نااجرا مانده با غرق شدن در توهم ثبات وضع موجود و چشم فروبستن بر عدم قطعیت‌هاست.
۲-«لیندگرن» می‌گوید: در مورد آینده، سه نگرش وجود دارد:
الف- تسلیم و انفعال و منتظر آمدن آینده.
ب- تلاش برای سازگارشدن با آن‌چه می‌خواهد رخ دهد.
پ- اراده برای ساختن آینده.
بر این اساس، رخ‌دادهای آینده، به صورت غیرمحتمل و محتمل و هم‌چنین مطلوب و غیرمطلوب تقسیم‌بندی می‌شوند و سپس باید اقداماتی انجام شود تا احتمال رخ‌دادهای مطلوب افزایش یابد و از ظهور رخ‌دادهای محتمل اما نامطلوب جلوگیری شود.
این همه، یعنی روی آوردن به برنامه‌ریزی سناریویی. به قول «گرن» یک سناریو تنها پیش‌بینی یک آینده‌ی خاص نیست بلکه توصیف همه‌ احتمالات است، چیزی که «کان» آن‌ را تفکر آینده- اکنون می‌نامد. و این در حالی است که در این مورد ما اغلب دست بسته، تسلیم انفعال می‌شویم.

در سال ۱۳۸۸ که به علت خشک‌سالی‌ها، دبی چشمه‌های شهری کاهش می‌یابد، مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب لرستان اظهارمی‌دارد:« آب ۴۵ درصد جمعیت خرم‌آباد از چشمه‌ی مطهری تامین می‌شود.»
وی، اضافه می‌کند:« آب این چشمه در حال حاضر با اُفت شدید مواجه شده است(چراکه) این چشمه در سال گذشته ۶۳۰ لیتر بر ثانیه آب تولید می‌کرده ولی اکنون به‌علت خشک‌سالی تنها می تواند ۴۰۰ لیتر آب بر ثانیه تولید کند. او ادامه می‌دهد:« ۱۴ حلقه چاه در خرم‌آباد حفر شده است که میزان آب استحصال شده از چاه‌ها۷۳۰ لیتر بر ثانیه است. با وجود استحصال این میزان از آب باز هم با کمبود ۴۳۰ لیتر بر ثانیه مواجه هستیم(بامداد لرستان-۳۱/۶/۱۳۸۸)
اینک با توجه به نوع خشک‌سالی فعلی که گفته شده در ۵۰ سال اخیر بی‌سابقه بوده است، مشخص نیست دبی چشمه‌های خرم‌آباد به چه میزان کاهش یابد، وانگهی، حفر چاه‌هایی در لایه‌های آهکی دره‌ی خرم‌آباد در صورت استحصال بیش‌از حد، به آستانه‌ی تاب‌آوری می‌رسد که نهایت آن ایجاد فروچاله‌هایی در این دره‌ خواهدبود آن‌گونه که در برخی دشت‌ها اتفاق افتاده‌است.
از سویی، بارگذاری افراطی روی منابع آهکی دره‌ی خرم‌آباد حتا پیش از ضربه‌ی خشک‌سالی، به نابودی اکوسیستم‌های استثنایی این دره یعنی چشمه‌ها و رودخانه‌ی شهر می‌انجامد و این همه محصول بی‌توجهی در اجرای کامل پروژه‌ی کاکارضا از سویی و عدم ساخت سدهای سراب تلخ و مخمل‌کوه از طرف دیگر است.
از طرفی، با فرض این‌که روندها ادامه یابد و چشمه‌ها کماکان پر آب بمانند، این پدیده‌های استثنایی شهری کشور باید برای توسعه‌ی بخش گردشگری ساماندهی شوند آن‌گونه که در دریاچه کیو و پارک شا‌پوری اتفاق افتاده نه آن شیوه که در سراب مطهری روی داده است.
۳- در کنار مشکل آبِ یک شهر با این وسعت و این حجم از جمعیت ثابت و آونگی، بی‌عملی در ساخت سدهای مخمل‌کوه، سراب تلخ و تنگ شبیخون تکرار الگوی حوادث سیل‌های گذشته را نیز با خود حمل می‌کند.
با این‌که از ویرانی‌های سال ۹۸ دو سال می‌گذرد ولی معلوم نیست چه اقدامی برای پیش‌گیری از تکرار آن مدل، به انجام رسیده است!؟ گویا دستگاه‌های مسئول منتظرند تا سیلی دیگر بیاید و بزند، بکوبد، بکشد، ویران و بی‌خانمان کند و آب هم از آب تکان نخورد!؟
گویی این آب‌های پرحجم که بر سر منطقه می‌بارند به ما تعلق ندارند بلکه ملکِ طلقِ سیل‌اند تا هرجور خواست از آن استفاده کند؟!
دکتر میرزایی، مدیرعامل پیشین آب منطقه‌ی لرستان گفته‌اند:« اگر سیلابی با دوره‌ی بازگشت ۲۰۰ ساله در خرم‌آباد رخ دهد تلفات جانی و مالی زیادی به بار می‌آورد و احداث سدهای مخزنی و تاخیری مخمل‌کوه و تنگ شبیخون در بالادست که مطالعات آن‌ها نیز انجام شده از راه‌کارها برای حل سیلاب خرم‌آباد است.»

بر این پایه، ما همیشه در ایستگاه اندیشه‌های به اجرا درنیامده، متوقف می‌مانیم و در محور اعداد، هر حرکتمان از سر لطف مسئولان، در صفر ضرب می‌شود و در کشوری که برای انتقال آب از لرستان به قم، افزون بر اعتبارات نجومی ریالی، به گفته‌ی مدیر پروژه، ۱۲ میلیون دلار هم برای خرید جدیدترین تجهیزات حفاری تونل از خارج، ارز اختصاص می‌یابد، کار احداثِ سد مخمل‌کوه که بخش مهم آب آن برای تامین نیاز آبی شهر است به گفته‌ی یکی از نمایندگان پیشین خرم‌آباد و چگنی با ۳۰ درصد پیش‌رفت فیزیکی، به علت تخصیص نیافتن، تعطیل می‌شود و دیگر سدها نیز در دام اما و اگر، گرفتار و لابد همه منتظرند تا سیلی دیگر از راه برسد و تکرارِ سریالی توجیه همیشگی غافل‌گیرشدن؟!
اینک باز هم طرح پرسش کانونی که: اگر به علت خشک‌سالی‌های بی‌سابقه، چشمه‌های شهری بخشکند، در شهری که همه‌ی تخم‌مرغ‌های خود را در یک سبد گذاشته‌است، مسئولان محترم چه پاسخی به تامین آب این حجم عظیم از جمعیت ثابت و آونگی خرم‌آباد در آستین دارند؟!.

نویسنده : صادق سیفی | سرچشمه : سیمره603(13آذرماه400)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تشخیص ربات نبودن *Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.

ما برای بهتر ارائه دادن خدمات به شما بازدیدکننده محترم از کوکی مرورگر استفاده می کنیم.